ماه در گردون نوردی چون دل آواره نیست
در بساط آسمان این کوکب سیاره نیست
از حجاب تن، دل رم کرده ما فارغ است
دامن ما چون شرر در زیر سنگ خاره نیست
کار بیدردان بود گل در گریبان ریختن
برگ عیش نامرادان جز دل صد پاره نیست
چشم شبنم تکمه پیراهن خورشید شد
حسن، شرم آلودگان را مانع نظاره نیست
هیزم تر، صندل تدبیر نفروشد به ما
جز سر تسلیم، اینجا دردسر را چاره نیست
تا بود دل تیره، تن با او مدارا می کند
سنگ چون آیینه شد، ایمن ز سنگ خاره نیست
پا منه بیرون ز زهد خشک، چون عارف نه ای
طفل را دارالامانی بهتر از گهواره نیست
از صفای وقت صائب در حجاب غفلت است
در خرابات مغان هر کس که دردی خواره نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق احساسات انسانی و رابطهاش با جهان هستی میپردازد. شاعر به تصویر ماه اشاره میکند که در آسمان آزاد نیست و دل انسان همواره آواره است. او از رنج دل و دردهایی که انسانها در زندگی خود متحمل میشوند صحبت میکند، و به تکرر بیفایده دردها و غمها اشاره دارد. همچنین به زیبایی و جذابیتهای موجود در زندگی اشاره کرده و میگوید که گاهی اوقات باید با دل تیره خود مدارا کرد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که در دنیای واقعی، زهد خشک و بیاحساس نمیتواند جایگزین عشق و محبت شود و تاکید میکند که هر فردی که درد و رنج را تجربه نکرده، نمیتواند به عمق زندگی پی ببرد.
هوش مصنوعی: ماه در آسمان مانند دل بیقرار نیست، در فضای آسمان این سیاره جایی ندارد.
هوش مصنوعی: دل ما از قید و بندهای جسمی رهایی یافته و دیگر نگران نیست. مانند گرمابی که در زیر سنگی سرد پنهان شده، دامن ما در شور و نشاط تنهاست و هیچ موانعی نمیتواند آن را بپوشاند.
هوش مصنوعی: کار افرادی که درد ندارند، مانند ریختن گل بر لباسهای دیگران است. زندگی خوشیهای بیمعنا فقط به دلهای داغان و آسیبدیده تعلق دارد و در حقیقت، جز دلهای شکسته چیزی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: چشم صبحگاهی که مانند شبنم میدرخشد، به زیبایی لباس خورشید تبدیل شده است و زیباییاش باعث میشود که شرمآوران نتوانند او را از دور ببینند.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار، تنها راهی که برای ما باقی میماند، تسلیم شدن است و در اینجا هیچ راه حلی برای مشکلات وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل تاریک و ناآرام باشد، جسم سعی میکند با او سازگار باشد. اما زمانی که دل مانند آیینه صاف و روشن شود، دیگر از سنگهای خطرناک در امان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: از زهد و پرهیزکاری خشک و بیمعنا خارج نشو، زیرا اگر عارف نیستی، مکان امن و آرام برای کودک بهتر از گهواره نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حال خوشی و صفای زمان غفلت کند، در واقع از حقیقت دور میشود. در میخانهها، تنها آنهایی که تجربه و درد را چشیدهاند و به نوعی دردی دارند، میتوانند به درک واقعی برسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست
همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست
هیچ عاشق دیده خوش در وجود
کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست
ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک
[...]
هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست
آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست
نرگس صاحب نظر تا دید احوال جهان
اختیارش از جهان جز مستی و نظّاره نیست
تا صبا شد حلّه باف و ابر شد گوهرفشان
[...]
اندرآ ای مه که بیتو ماه را استاره نیست
تا خیالت درنیاید پای کوبان چاره نیست
چون خیالت بر که آید چشمهها گردد روان
خود گرفتم کاین دل ما جز که و جز خاره نیست
آتش از سنگی روان شد آب از سنگی دگر
[...]
کیست کز سودای تو از خان و مان آواره نیست
آخر ای جان آن دلِ سنگت ز سنگ خاره نیست
بی دلان در عرصه ی کوی تو سرگردان عشق
هم چو من هستند امّا هم چو من بیچاره نیست
میرِ دادی نیست ور باشد مجال آن که راست
[...]
ساقیا چون گل شکفت از میْپرستی چاره نیست
صورتی بیجان بود کو وقت گل میخواره نیست
نوعروس گل ز مهد غنچه میآید برون
بالغ است آری ازین پس جای او گهواره نیست
این زمان کز خرمی صحرا بهشتآسا شدست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.