ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها
ای به زودی بار کرده بر شتر احمالها
شب شد و درچین ز هجران رخ چون آفتاب
درفتاده در شب تاریک بس زلزالها
چون همیرفتی به سکتهحیرتی حیران بدم
چشم باز و من خموش و میشد آن اقبالها
ور نه سکته بخت بودی مر مرا خود آن زمان
چهره خونآلود کردی بردریدی شالها
بر سر ره جان و صد جان در شفاعت پیش تو
در زمان قربان بکردی خود چه باشد مالها
تا بگشتی در شب تاریک ز آتش نالها
تا چو احوال قیامت دیده شد اهوالها
تا بدیدی دل عذابی گونهگونه در فراق
سنگ خون گرید اگر زان بشنود احوالها
قدها چون تیر بوده گشته در هجران کمان
اشک خونآلود گشت و جمله دلها دالها
چون درستی و تمامی شاه تبریزی بدید
در صف نقصان نشست است از حیا مثقالها
از برای جان پاک نورپاش مهوشت
ای خداوند شمس دین تا نشکنی آمالها
از مقال گوهرین بحر بیپایان تو
لعل گشته سنگها و ملک گشته حالها
حالهای کاملانی کان ورای قالهاست
شرمسار از فر و تاب آن نوادر قالها
ذرههای خاک هامون گر بیابد بوی او
هر یکی عنقا شود تا برگشاید بالها
بالها چون برگشاید در دو عالم ننگرد
گرد خرگاه تو گردد واله اجمالها
دیده نقصان ما را خاک تبریز صفا
کحل بادا تا بیابد زان بسی اکمالها
چونک نورافشان کنی در گاهِ بخشش روح را
خود چه پا دارد در آن دم رونق اعمالها
خود همان بخشش که کردی بیخبر اندر نهان
میکند پنهان پنهان جمله افعالها
ناگهان بیضه شکافد مرغ معنی برپرد
تا هما از سایهٔ آن مرغ گیرد فالها
هم تو بنویس ای حسام الدین و میخوان مدح او
تا به رغم غم ببینی بر سعادت خالها
گرچه دستافزار کارت شد ز دستت، باک نیست
دست شمس الدین دهد مر پات را خلخالها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره فراق و وصال است و احساساتی عمیق از جدایی و longing را بیان میکند. شاعر به یار خود اشاره میکند که در گذشته زمانی با هم بودهاند و اکنون در فراق او سالها گذشته است. او توصیف میکند که دلش در شب تاریکی غرق در غم و اندوه است و یادآور لحظات شگفت و دردناک جدایی میباشد.
شاعر به تأثیرات این جدایی بر روح و جسم خود اشاره میکند و به تشویش و حیرت خود در مواجهه با غم یار پرداخته است. او با استفاده از تصویرسازیهای زیبا، احساسات عمیق خود را از دست دادن و زخمهای عاطفی بیان میکند و در نهایت به امید وصال و رحمت الهی اشاره مینماید.
این شعر همچنین بر اهمیت عشق و روحانیات تأکید کرده و از غنای عواطف انسانی در مواجهه با فراق و جدایی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، روزگاری به وصال تو رسیدم اما اکنون سالهاست که از هم جدا هستیم. ای کسی که به زودی بار اندوه و غمهایت را بر دوش میکشی.
هوش مصنوعی: شب فرا رسید و در اثر جدایی، چهرهام مانند خورشید که در شب تاریک غروب کرده، در هم پیچیده شده است. این شدت احساس من مانند زلزلههایی است که در وجودم بهوجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که تو به سمت سکوت و تفکر حرکت میکردی، من در حیرتی عمیق غرق بودم. در حالی که چشمانم باز بود و من خاموش مانده بودم، شگفتیهایی برایم پیش میآمد.
هوش مصنوعی: اگر بخت به من روی نمیآورد، خود تو در آن زمان چهرهام را خونی میکردی و شالهایم را پاره میکردی.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، جان و جانیان بسیاری در آستان تو از جان خود گذشتند و خود را قربانی کردند. اکنون، در برابر این ایثار، چه بهایی برای مال و ثروت باقی میماند؟
هوش مصنوعی: وقتی در شب تاریک با نالههای آتشین به گشت و گذار پرداختهای، حالا که اوضاع قیامت نمایان شده، به تمامی حالات و اوضاع آگاه خواهی شد.
هوش مصنوعی: به محض اینکه دیدی دل را که در فراق از دردهای مختلف رنج میبرد، سنگ هم از حال او به شدت گریه خواهد کرد اگر از حوادث او باخبر شود.
هوش مصنوعی: قدها مانند تیرهایی راست و بلند هستند که در غم جدایی به کمان اشک تبدیل شدهاند، و دلها نیز به حالتی از ناامیدی و افسردگی رسیدهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که شاه تبریزی به راستگویی و کمال رسید، از خجالت به صف نقص و کاستی رفت و از این حال خود اندکی طفره رفت.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، نور پاک و تابان وجودت را برای روح پاک و معصوم من به ارمغان آور، تا زمانی که امیدها و آرزوهایم در هم نشکند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که از عمق و زیباییهای بیپایان تو، چیزهای بیارزش به جواهرات قیمتی تبدیل شدهاند و وضعیتها و شرایط به شکلهای زیبایی در آمدهاند.
هوش مصنوعی: احوال شخصیتهای برجسته و کامل، فراتر از گفتار و ادعاها است و این نکته باعث خجالت است که آنها در برخورد با زیبایی و魅ایتی که دارند، توجه بیشتری به ظاهر و سخنان عادی داشته باشند.
هوش مصنوعی: اگر ذرههای خاک هامون بوی او را بگیرند، هر کدام از آنها مانند عنقا، پرواز میکنند و بال میگشایند.
هوش مصنوعی: وقتی بالها باز شوند و در دو دنیا بپرند، دیگر به دور و بر خود توجهی نمیکنند و فقط به زیبایی و جاذبهی فضای تو خیره میشوند.
هوش مصنوعی: دیدههای ما به علت کمبود و نقص خود، مانند خاک تبریز هستند که وقتی به آنها نگاه میکنیم، احساس پاکی و روشنی میکنیم تا بتوانیم از آن چیزهای زیادی بیاموزیم و به کمال برسیم.
هوش مصنوعی: وقتی که در لحظهی بخشش نور و روشنی پخش میکنی، روح انسانی در آن لحظهی پربرکت چه جایگاهی دارد؟
هوش مصنوعی: خود آن بخششی که انجام دادی، بدون این که خودت متوجه باشی، بهطور مخفیانه تمام کارها را در باطنش پنهان میسازد.
هوش مصنوعی: ناگهان تخم مرغ به شکاف درمیآید و معنای جدیدی آشکار میشود، تا پرندهای به نام هما از سایهٔ آن مرغ پند و اندرزهایی بگیرد.
هوش مصنوعی: ای حسام الدین، تو بنویس و شعر بخوان به خاطر او، تا با وجود همه غمها، بر شادی و خوشبختی خالهای زندگیات را ببینی.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است وسایلت از دستت بیفتند و به مشکل بیفتی، نگران نباش چون شمس الدین به تو کمک خواهد کرد و مشکلاتت را حل میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها
انعطش روحی فقلت ویح روحی مالها
ذاق من شعشاع خمر العشق روحی جرعه
طار فی جو الهوی و استقلعت اثقالها
صار روحی فی هواه غارقا حتی دری
[...]
ای ره خوابیده را از نقش پایت بالها
از خرامت عالم آسوده را زلزالها
دل که از نقش تمنا در جوانی ساده بود
شد ز پیری عنکبوت رشته آمالها
محو و اثبات جهان در عالم حیرت یکی است
[...]
نفی قیل و قال کم کن ای که خواهی حالها
حالها مغزست و بر وی پرده قیل و قالها
گلبن برهان بهار طرفهای دارد ز پیش
باش تا گلها دمد از خار استدلالها
تا جمال خویش بینی دل ز هر نقشی بشوی
[...]
خواجه ممکن نیست ضبط عمر و حفظ مالها
جادهٔ بسیار دارد آب در غربالها
گر همین کوس و دهل باشد کمال کر و فر
غیر رسوایی چه دارد دعوی اقبالها
سادگی مفت نشاط انگار کاینجا حسن هم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.