به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی
چرا بیگانهای از ما چو تو در اصل از مایی
تو طوطی زادهای جانم مکن ناز و مرنجانم
ز اصل آوردهای دانم تو قانون شکرخایی
بیا در خانه خویش آ مترس از عکس خود پیش آ
بهل طبع کژاندیشی که او یاوهست و هرجایی
بیا ای شاه یغمایی مرو هر جا که ما رایی
اگر بر دیگران تلخی به نزد ما چو حلوایی
نباشد عیب در نوری کز او غافل بود کوری
نباشد عیب حلوا را به طعن شخص صفرایی
برآر از خاک جانی را ببین جان آسمانی را
کز آن گردان شدهست ای جان مه و این چرخ خضرایی
قدم بر نردبانی نه دو چشم اندر عیانی نه
بدن را در زیانی نه که تا جان را بیفزایی
درختی بین بسی بابر نه خشکش بینی و نی تر
به سایه آن درخت اندر بخسپی و بیاسایی
یکی چشمه عجب بینی که نزدیکش چو بنشینی
شوی همرنگ او در حین به لطف و ذوق و زیبایی
ندانی خویش را از وی شوی هم شیء و هم لاشی
نماند کو نماند کی نماند رنگ و سیمایی
چو با چشمه درآمیزی نماید شمس تبریزی
درون آب همچون مه ز بهر عالم آرایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عمیق وجود و روح انسان میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که به حقیقت وجودی خود نگاهی عمیقتر بیندازد و از ظاهر و تصورات اشتباه دست بردارد. او اشاره میکند که باید از زوایای مختلف به خود نگاه کرد و درک کرد که هر چه در دنیا وجود دارد، در سایه آگاهی و درک ماست. شاعر به زیبایی و لطافت وجود اشاره میکند و از ما میخواهد که با خود و دنیای خود هماهنگ شویم. او تأکید میکند که نباید تحت تأثیر دیگران و افکار منفی قرار گرفت، بلکه باید به زیباییهای درون خود و حقیقت زندگی پی ببریم. در نهایت، اشاره به نور و آگاهی به عنوان ابزارهای رهایی از جهل و نادانی دارد.
هوش مصنوعی: چرا از زیباییهای باغ و چشمه حیوان نمینگری؟ چرا مانند ما که از خود تو هستیم، بیگانه شدهای؟
هوش مصنوعی: ای جانم، تو مثل طوطی هستی، پس خواهش میکنم ناز نکن و مرا ناراحت نکن. من میدانم که تو از طبیعتی شیرین و دلپذیر به دنیا آمدهای.
هوش مصنوعی: بیا در خانهات باش و نترس از اینکه خودت را ببینی. به این فکر کن که طرز فکر نادرست و کجاندیشی که در ذهنت است، فقط بیاساس و بیمعنی است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه یغما، بیا و مرو به هر سویی که ما میخواهیم. اگر برای دیگران تلخی وجود دارد، برای ما مانند شیرینی است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از نوری غافل باشد، این به خود نور مربوط نیست و عیبی برای آن نور به حساب نمیآید. همچنین، اگر کسی به یک شیرینی طعنه بزند، این به خود شیرینی ربطی ندارد، بلکه مشکل از طعنهزننده است.
هوش مصنوعی: از زمین روحی را برآور و نگاه کن به روحی که آسمانی است؛ زیرا از آن، زیباییهایی به وجود آمده که جان ما را زنده میکند و این دوران سبز و خرم را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: بر روی نردبانی قدم بزن، نه اینکه فقط به زیباییها نگاه کنی و نه اینکه به آسیبهای بدنی توجه کنی، بلکه باید تلاش کنی تا روح و جانت را تقویت کنی.
هوش مصنوعی: درختی وجود دارد که نه خشک است و نه آنقدر تر. زیر این درخت میتوانی در آرامش استراحت کنی و خنکای سایهاش را احساس کنی.
هوش مصنوعی: اگر به چشمهای جالب نزدیک شوی، متوجه میشوی که وقتی در کنار آن بنشینی، تحت تاثیر آن رنگ و زیبایی قرار میگیری و به نوعی با آن یکی میشوی.
هوش مصنوعی: اگر خود را از او جدا کنی، نه شکل و شمایلی از تو باقی میماند و نه هیچ چیزی از وجودت. در واقع، وقتی که این رابطه قطع شود، همه چیز به نابودی میرود.
هوش مصنوعی: هرگاه که به چشمه نزدیک شوی، مانند شعاعهای خورشید، شمس تبریزی درون آب به زیبایی و طراوت میدرخشد، همچنان که مه برای زیباتر کردن دنیا به وجود میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.