چندان که چو خورشید به آفاق دویدیم
ما پیر به روشندلی صبح ندیدیم
یک بار نجست از دل ما ناوک آهی
از بار گنه همچو کمان گرچه خمیدیم
چون شمع درین انجمن از راستی خویش
غیر از سر انگشت ندامت نگزیدیم
افسوس که با دیده بیدار چو سوزن
خار از قدم آبله پایی نکشیدیم
چون لاله دلسوخته در گلشن ایجاد
بی خون جگر قطره آبی نچشیدیم
هر چند چو گل گوش فکندیم درین باغ
حرفی که برد راه به جایی نشنیدیم
از آب روان ماند بجا سبزه و گلها
ما حاصل ازین عمر سبکسیر ندیدیم
شد ناوک ما گر زدل سنگ ترازو
بر دوش کمان دست نوازش نکشیدیم
شد کوزه نرگس سر بی مغز حریفان
ما یک گل ازان گوشه دستار نچیدیم
اول ثمر پیشرسش قرب خدا بود
پیوند خود از هر چه درین باغ بریدیم
بیرون ننهادیم ز سر منزل خود پای
چندان که درین دایره چون چشم پریدیم
کردیم تلف عمر به غواصی این بحر
در هیچ صدف گوهر انصاف ندیدیم
صائب به مقامی نرسیدیم ز سستی
از خاک چو نی گرچه کمر بسته دمیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات و تفکراتی میپردازد که ناشی از عبور بیثمر از زندگی است. او به تأمل در گذر زمان و ناپایداری تجربهها میپردازد و بیان میکند که با وجود تلاشها و دردها، نتوانستهاند به چیزی ارزشمند دست یابند. همچنین، به ندامت و پشیمانی خود اشاره میکند که حاضر نشدهاند از اشتباهات گذشته درس بگیرند و تجربهای حاصل کنند. در نهایت، شاعر به بیحاصلی عمر و تلاشهای بیفایدهاش اشاره دارد و حسرت گذشته را بر دل میآورد.
هوش مصنوعی: هر چه به جستجوی نور و روشنی شتافتیم، همچنان که خورشید در آسمان میدرخشد، ما در پیری هیچگاه به روشنی صبح نرسیدیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر گناهانی که کردهایم، در دلمان دردی داریم، اما مثل کمان که به خاطر فشارش خم میشود، همچنان ایستادهایم و از درون آه میکشیم.
هوش مصنوعی: در این جمع مانند شمع، فقط از راستیام ناراحت شدم و جز به فکر ندامت و regret نیستم.
هوش مصنوعی: متأسفانه، با وجود اینکه هوشیار و آگاه بودیم، نتوانستیم از مشکلات و دردهای پیش رو فرار کنیم و مثل سوزن، کوچکترین چالشها نیز ما را آزار داد.
هوش مصنوعی: ما مانند لالهای سوخته در باغی پر از رنگ و زیبایی هستیم، اما حتی یک قطره آب برای تسکین دلbroken خود نچشیدهایم.
هوش مصنوعی: هر چند که مانند گل به این باغ گوش سپردیم، اما حرفی که ارزش داشته باشد و ما را به جایی برساند، نشنیدیم.
هوش مصنوعی: از جوی آب تنها گیاهان و گلها باقی مانده، اما ما در این عمر کوتاه، چیزی بهدست نیاوردهایم.
هوش مصنوعی: اگر تیر بیدل ما بر دوش کمان سنگین باشد، به خاطر اینکه محبت را با دست نوازش نکردیم.
هوش مصنوعی: نگران نباش، ما هرگز به حریفان خود به خاطر نداشتن خرد، بیتوجهی نکردهایم و حتی یک گل هم از آن گوشه موردنظر نچیدیم.
هوش مصنوعی: در ابتدا، هدف ما از نزدیکی به خدا، بهرهبردن از میوههای این پیوند بود و ما از هر آنچه در این باغ وجود داشت، دست برداشتیم.
هوش مصنوعی: ما پاهای خود را از خانهامان بیرون نگذاردیم، چون در این دایره، مانند چشمی که پرندهای را میبیند، به سرعت به جلو دویدیم.
هوش مصنوعی: عمر خود را صرف جستجو در عمق این دریا کردیم، اما در هیچ صدفی گوهر و حقیقتی شایسته پیدا نکردیم.
هوش مصنوعی: ما به مقام و هدفی دست نیافتیم، مثل نی که از خاک سر زده و کمرش را بسته، اما هنوز ضعیف و ناتوان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
آن جای که ابرار نشستند نشستیم
وان راه که احرار گزیدند گزیدیم
گوش خود و گوش همه آراسته کردیم
[...]
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
[...]
سر جمله بدانید که در عالم پاداش
آنها که درین راه بدادیم بدیدیم
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم
بسیار درین بادیه شوریده برفتیم
بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم
گه نعرهزنان معتکف صومعه بودیم
[...]
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.