در گذر ای آسمان از وادی آزار ما
شیشه خود را مزن بر سنگ بی زنهار ما
ناتوانانیم، اما کار چون بر سر فتد
دود برمی آورد از مغز آتش خار ما
لشکر خواب گران را قطره آبی بس است
برحذر باش از شبیخون دل بیدار ما
نیست از مردی، رساندن خانه ما را به آب
عالمی آسوده اند از سایه دیوار ما
صائب از بالین ما دشمن چسان خوشدل رود؟
سنگ را در گریه آرد ناله بیمار ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به توصیف وضعیت ناگواری میپردازد که بر زندگی انسانها حاکم است. شاعر به آسمان خطاب میکند و از آن میخواهد که به آزار و عذابهای انسانی توجه کند. او میگوید که با وجود ناتوانی، در مواقع ضروری میتوانند به طور قوی واکنش نشان دهند. همچنین به خوابآلودگی و بیتوجهی دیگران اشاره دارد و از خطرات بیداری و آگاهی میگوید. در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که گاهی بیتوجهی به درد و رنج دیگران، موجب خوشحالی دشمنان میشود. این شعر به تضاد میان آرامش ظاهری و درد و رنج واقعی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای آسمان، لطفاً از مسیر سختیها و دردهای ما عبور کن و شیشهای که در دستانت داری را بر روی سنگهای بیرحم زندگیمان نزن.
هوش مصنوعی: ما ممکن است ناتوان به نظر بیاییم، اما زمانی که کار به مراحل حساس برسد، از مغز ما نیز همانند دودی که از آتش برمیخیزد، نیرویی نیرومند و خلاقانه بیرون میآید.
هوش مصنوعی: عوامل خوابآلود که تحت تأثیر آرامش هستند، با یک قطره آب نیز میتوانند بیدار شوند. پس از حمله ناگهانی و غافلگیرکنندهی دل بیدار ما، هوشیار باش.
هوش مصنوعی: هیچ مردی در ما نیست که بتواند خانه ما را به آب برساند، اما جهانیان از سایهٔ دیوار ما در آسایش هستند.
هوش مصنوعی: صائب به ما میگوید: چگونه ممکن است که دشمن احساس خوشحالی کند، در حالی که سنگ هم در حال گریه ناله ما را میشنود و به حال ما آسیب میخورد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما
آن هزاران یوسف شیرینِ شیرینکار ما
یوسفان را مست کرد و پردههاشان بردرید
غمزهی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما
جان ما همچون سگانِ کوی او خونخوار شد
[...]
کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما
وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود
گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما
چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا
[...]
ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما
شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی
جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما
پیش بت سر بر زمین دست دعا بر آسمان
[...]
می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما
تا نباشد جز طلبکاری بعالم کار ما
در حقیقت شد بهشت عاشقان دیدار دوست
جز وصال و فرقت او نیست نور و نارما
حسن او پیداست ما محجوب هستی خودیم
[...]
شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما
بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب
به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما
همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.