چه عجب اگر نسوزد دل کس به آه سردم
نرسیده ام به دردی که کسی رسد به دردم
به نظر ازان عزیزم به بها ازان گرانم
که به هیچ دل چو گوهر ننشسته است گردم
من و بی حجاب گشتن، چه خیال باطل است این؟
که اگر به دل درآیی تو به گرد دل نگردم
به سیاه روزی من دل سنگ خاره سوزد
که نشد چو سبزه خط ز لب تو آبخوردم
گلی از لباس رنگین نشکفت برعذارم
جگری است پاره پاره چو هدف ز سرخ و زردم
نتوان فشاند دامن ز غبار هستی من
که گران رکاب باشد چو خط
نه چنان ربود فکرم ز میان اهل عالم
که توان رسید صائب به خیال دور گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.