مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار
که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار
لبم که نام تو گوید به بادهاش خوش کن
سرم خمار تو دارد به مستیش تو بخار
بریز باده بر اجسامم و بر اعراضم
چنانک هیچ نماند ز من رگی هشیار
وگر خراب شوم من بود رگی باقی
چو جغد هل که بگردد در این خراب دیار
چو لاله زار کن این دشت را به باده لعل
روا مدار که موقوف داریم به بهار
ز توست این شجره و خرقهاش تو دادستی
که از شراب تو اشکوفه کردهاند اشجار
مرا چو مست کنی زین شجر برآرم سر
به خنده دل بنمایم به خلق همچو انار
مرا چو وقف خرابات خویش کردستی
توام خراب کنی هم تو باشیم معمار
بیار رطل گران تا خمش کنم پی آن
نه لایقست که باشد غلام تو مکثار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که او را در حالت خمار و تشنگی به نوشیدن شراب دعوت کند. او تمایل دارد تا با نوشیدن باده، هر نشانهای از هشیاری را از خود بزداید و به حالت مستی درآید. شاعر به زیباییهای طبیعت و تأثیرات شراب بر درختان و گیاهان اشاره میکند و میخواهد که حالتی شاداب و سرخوش به خود بگیرد. او همچنین بیان میکند که بار دیگر خود را بهوسیله شراب شفا دهد و از ساقی میخواهد که برای او نوشیدنی بیاورد. در نهایت، شاعر خواستار این است که همگان به دیوانگی و مستی او بخندند و از زندگی لذت ببرند.
هوش مصنوعی: ای ساقی مهربان، در این ساعت به من مشروب بده که شب گذشته از تشنگی و حالت نشئگی آرامش نداشتم و هیچ راحتی نیافتم.
هوش مصنوعی: وقتی لبم نام تو را بر زبان میآورد، خوش بختیام را با نیروی شراب در هم میآمیزم. سرم به خاطر تو حالت مستی دارد و در این حال، از عشق تو پر از حیات و بخار است.
هوش مصنوعی: بیا شراب بریز بر وجودم و حالتم، طوری که هیچ نشانهای از هوشیاری در من باقی نماند.
هوش مصنوعی: اگر من هم در این دنیا نابود شوم، مثل یک پرنده تنها که در خرابهها پرسه میزند، رشتهای از حیات باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: این دشت را مانند باغ لاله بیارایید و اجازه ندهید از شراب قرمز لبریز شود، چون ما این شادی را به بهار موکول کردهایم.
هوش مصنوعی: این درخت و جامی که به آن پوشیده شده، از توست. تو باعث شدهای که درختان از شراب تو شکوفه بزنند.
هوش مصنوعی: وقتی که مرا از این درخت پر میکنی و مست میسازی، سرم را بالا میآورم و با شادی به دیگران نشان میدهم، درست مثل اناری که بیرون میزند و دیگران را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: شما مرا به حال خرابی در این میخانه درمیآورید، اما خودتان هم باید مانند معمار از نو بسازید.
هوش مصنوعی: بیا یک وزنه سنگین بیاور تا به خاطر آن کاری انجام دهم. این کار شایسته نیست که کسی مانند تو که مال زیادی دارد، برای من در خدمت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.