بیاموز از پیمبر کیمیایی
که هر چت حق دهد میده رضایی
همان لحظه در جنت گشاید
چو تو راضی شوی در ابتلایی
رسول غم اگر آید بر تو
کنارش گیر همچون آشنایی
جفایی کز بر معشوق آید
نثارش کن به شادی مرحبایی
که تا آن غم برون آید ز چادر
شکرباری لطیفی دلربایی
به گوشه چادر غم دست درزن
که بس خوب است و کردهست او دغایی
در این کو روسبی باره منم من
کشیده چادر هر خوش لقایی
همه پوشیده چادرهای مکروه
که پنداری که هست او اژدهایی
من جان سیر اژدرها پرستم
تو گر سیری ز جان بشنو صلایی
نبیند غم مرا الا که خندان
نخوانم درد را الا دوایی
مبارکتر ز غم چیزی نباشد
که پاداشش ندارد منتهایی
به نامردی نخواهی یافت چیزی
خمش کردم که تا نجهد خطایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از پیامبر به عنوان الگویی برای یادگیری سخن میگوید و تأکید میکند که اگر در مشکلات و ناکامیها راضی باشی، در حقیقت به بهشت نزدیکتر خواهی شد. او میگوید که باید در مواجهه با غمها و مشکلات، با آرامش کنار بیاییم و حتی آنها را به شادی تبدیل کنیم. شاعر اشاره میکند که گاهی غمها میتوانند به خوبی و لذتهای جدیدی منجر شوند و در این مسیر، باید با امید و لبخند به زندگی ادامه داد. همچنین، او بر این نکته تأکید دارد که برخورد با غمها و مشکلات، بخشی از زندگی است و با خویشتنداری میتوان به بهترین نتایج دست یافت. در نهایت، شاعر از اهمیت صبر و بردباری در مسیر زندگی یاد میکند و میگوید که نباید به راحتی ناامید شد یا در برابر مشکلات تسلیم گشت.
هوش مصنوعی: از پیامبر بیاموز که مانند طلا ارزشمند است، زیرا هر چه حق بدهی، رضایت هم میگیری.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که رضایت تو حاصل شود، در بهشت باز میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی که غم و اندوه را به تو میآورد، به نزد تو آمد، او را همچون یک دوست و آشنا در آغوش بگیر.
هوش مصنوعی: هر ظلم و بیمحبتی که از طرف محبوب به تو میرسد، با خوشحالی و با رویکردی مثبت به او پاسخ بده.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن اندوه از پرده شیرین و نرم بیرون نیاید، دلربایی و زیبایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: به گوشه چادر غم دست بزن، چون او کار بسیار زیبایی انجام داده است.
هوش مصنوعی: در این مکان، من به عنوان یک زن باکره حاضر هستم و هر زیبای خوشلباسی را به خود جلب میکنم.
هوش مصنوعی: همه عدهای در چادرهای ناپسند پوشیدهاند، طوری که گویی او یک اژدهاست.
هوش مصنوعی: من جان اژدهای سیری را میپرستم، اگر تو از جان سیر شدهای، صدایی را بشنو.
هوش مصنوعی: هیچکس غم مرا نخواهد دید مگر اینکه بخندم و درد را جز با دارویی که خودم برایش میسازم برطرف نمیکنم.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در دنیا به اندازه غم مبارک نیست، زیرا هیچ نتیجۀ منفی برای آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی چیزی را که از روی ناپاکی به دست آمده، به سالمی و درستی پیدا کنی؛ زیرا من به خاطر خطایی که ممکن است پیش آید، خاموش و ساکت ماندم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدو زیباست ملک و پادشایی
که هرگز ناید از ملکش جدایی
سر راهت نشینم تا بیایی
در شادی به روی ما گشایی
شود روزی بروز مو نشینی
که تا وینی چه سخت بیوفائی
نصیر دین که چشم پادشائی
نبیند چون تو فرخ کدخدائی
جهان را کدخدائی جز تو نبود
چنان چون نیست جز یزدان خدائی
اگر گویم بهمت آسمانی
[...]
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی
دلا در راه حق گیر آشنایی
اگر خواهی که یابی روشنایی
چو مست خنب وحدت گشتی ای دل
میندیش آن زمان تا خود کجایی
در افتادی به دریای حقیقت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.