ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه
مژگان ترا مردمک دیده نشانه
مجروح دم تیغ ترا مژده کشتن
پیغام صبوحی است به مخمور شبانه
می بود اگر با دل صد چاک چه می شد؟
ربطی که سر زلف ترا هست به شانه
خال تو کمر بسته به دل بردن عشاق
چون مور حریصی که برد دانه به خانه
عاشق حذر از آه هوسناک ندارد
کز تیر هوایی بود آسوده نشانه
زلف تو چنین گر دل عشاق کند خون
سرپنجه مرجان شود از زلف تو شانه
پروانه پرسوخته می بود فلک ها
می داشت اگر آتش حسن تو زبانه
مژگان تو از دیده و دل گشت ترازو
هر چند به تیری نتوان زد دو نشانه
در رفتن هوش است عجب طبل رحیلی
آواز دف و بانگ نی و صوت چغانه
صائب نکشی تا به گریبان سر خود را
هرگز نبری گوی سعادت ز میانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه عمید زَمَن و فخر زمانه
ای صاحب آزاده و زیبا و یگانه
مر فضل تو را نیست پدیدار کرانه
تو زنده و فضل تو در آفاق فسانه
رندان همه جمعند در این دیر مغانه
درده تو یکی رطل بدان پیر یگانه
خون ریزبک عشق در و بام گرفتهست
و آن عقل گریزان شده از خانه به خانه
یک پرده برانداخته آن شاهد اعظم
[...]
سر در کف پایت نهم، ای یار یگانه
روزی که درآیی ز درم مست شبانه
در صورت خوبان همه نوریست الهی
از شمع رخت میزند آن نور زبانه
با چشم تو یک رنگ چو گشتیم به مستی
[...]
ای ترک پریچهره از آن جام شبانه
در ده بصبوحی می گلرنگ مغانه
گفنی که بده جان ز پی بوسه و بستان
بستان و بده تا کی از این عذر و بهانه
جان بر طبق شوق نهم پیش تو روزی
[...]
دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه
می رفت بسر وقت حریفان شبانه
بر لاله زنیلش اثر داغ صبوحی
بر ماه ز مشکش گره جعد مغانه
یاقوت بمی شسته و آراسته خورشید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.