کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا
دست خود بر سر رنجور بنه که چونی
از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا
آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زدهست
گستران بر سر او سایه احسان و رضا
این مقصر به دو صد رنج سزاوار شدهست
لیک زآن لطف به جز عفو و کرم نیست سزا
آن دلی را که به صد شیر و شکر پروردی
مچشانش پس از آن هر نفسی زهر جفا
تا تو برداشتهای دل ز من و مسکن من
بند بشکست و درآمد سوی من سیل بلا
تو شفایی چو بیایی خوش و رو بنمایی
سپه رنج گریزند و نمایند قفا
به طبیبش چه حواله کنی؟ ای آب حیات
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا
همه عالم چو تنند و تو سر و جان همه
کی شود زنده تنی که سر او گشت جدا؟!
ای تو سرچشمه حیوان و حیات همگان
جوی ما خشک شدهست آب از این سو بگشا
جز از این چند سخن در دل رنجور بماند
تا نبیند رخ خوب تو نگوید به خدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنج و درد دل خود سخن میگوید و از "مسیح" میخواهد که به یاری او بیاید و بداند که در چه حالتی قرار دارد. شاعر با اشاره به گناهان و رنجهای خود، از "مسیح" میخواهد که به جای مجازات، او را ببخشد و محبت کند. او تأکید میکند که تنها با آمدن و نمایاندن خود، میتواند آرامش و شفا را به او و دلهای رنجور دیگران بازگرداند. شاعر به اهمیت وجود "مسیح" به عنوان منبع حیات و شفای جانها اشاره میکند و از او میخواهد تا به سرعت به یاری برسد، زیرا در غیر این صورت، دلها همچنان در رنج و درد باقی خواهند ماند.
هوش مصنوعی: کیست که جز تو از حال نزار و خستهات بپرسد، ای مسیح؟ بیزحمت و در پی جستجو، به سوی من بیا.
هوش مصنوعی: دست خود را بر سر کسی که رنجیده است بگذار و نگران گناه او نباش، بلکه از انتقامجویی و کینهتوزی اجتناب کن.
هوش مصنوعی: او همچون خورشیدی است که بر سرش مصیبت آورده و سایهی محبت و رضایت بر او سایبان شده است.
هوش مصنوعی: این فرد به خاطر کارهایش به شدت مورد تنبیه قرار گرفته است، اما به جز بخشش و مهربانی، از او کار دیگری برنمیآید.
هوش مصنوعی: دلِ کسی که با محبت و نیکی و مهربانی پرورش دادهای، پس از آن به او هر لحظه زهر و درد و رنجی میزنی.
هوش مصنوعی: وقتی تو از من دل برداشتی و ارتباطم را قطع کردی، بلا و مشکل به سوی من هجوم آورد و زندگیام را ویران کرد.
هوش مصنوعی: وقتی تو با زیبایی و خوشرویی ظاهر میشوی، دردها و مشکلات از دلها فرار میکنند و پشت سرشان را نگاه نمیکنند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانی به پزشک بگویی که چه کند؟ ای آب حیات، درمان در همان جایی است که درد آغاز میشود.
هوش مصنوعی: تمام جهان مانند یک بدن هستند و تو سر و جان آن بدن میباشی. چگونه میتواند بدنی زنده و سرزنده باشد زمانی که سر آن از بدن جدا شده باشد؟
هوش مصنوعی: ای تو منبع حیات و زندگی همه موجودات، چشمهی وجود ما دیگر خشک شده است، لطفاً از این سمت آب را جاری کن و به ما زندگی عطا کن.
هوش مصنوعی: به جز این چند جمله، دل بیمار و رنجورم چیزی در خود نگه میدارد، تا زمانی که چهره زیبایت را ببیند و آنگاه به خدا نخواهد گفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وین دو تن دور نگردند ز بام و در ما
نکند هیچ کس این بیادبان را ادبی
گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری
ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا
که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان
خبری هست ز شوال به نزدیک شما
تا به مغرب ننموده است مرا چهره هلال
[...]
شاه باز آمد برحسب مراد دل ما
ملت از رایت او ساخته عونی به سزا
خیل خیل از خدمش تعبه کرده دگر
جوق جوق از حشمش تاختنی برده جدا
سوی هر مرحله راهی (پیموده) برده یک تن
[...]
هرکه آن چشم دژم بیند و آن زلف دوتا
اگر آشفته و شوریده شود هست روا
منم اینک شده آشفتهٔ آن چشم دُژَم
منم اینک شده شوریدهٔ آن زلف دو تا
هوشمن درلب ماهی است به قده سروسهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.