دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
آن را که هست شرمی خون خوردن است کارش
جز دل غذا ندارد شهباز چشم بسته
مشکل ز پا نشیند تا دامن قیامت
آن را که از ره عشق خاری به پا نشسته
از حرف سخت باشند فارغ گشاده رویان
از زخم سنگ باشد ایمن در نبسته
مژگان من نشد خشک تا شد جدا ز رویت
گوهر نمی شود بند در رشته گسسته
تا ممکن است زنهار لب را به خنده مگشا
کز راه هرزه خندی است پرخون دهان پسته
حسنت به زلف پرچین تسخیر ملک دل کرد
فتح چنین که کرده است با لشکر شکسته؟
دست سبوی می را از دست چون گذاریم؟
از بحر غم برآورد ما را به دست بسته
این آن غزل که صائب آخوند محتشم گفت
دل بردن به این رنگ کاری است دست بسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از دلنگرانی و غم در زندگی میپردازد. شاعر از احساسات خود درباره عشق و جدایی صحبت میکند و ناکامیهایی را که در این راه تجربه کرده، به تصویر میکشد. او به روحزنی میپردازد که در قفس نشسته و از محتوا و زیباییهای زندگی محروم است. شاعر با اشاره به زخمها و غمهای ناشی از عشق و جدایی، نشان میدهد که این دردها بخشی از تجربه انسانی هستند. او از تلاش برای رهایی و غلبه بر این مشکلات سخن میگوید و به زیبایی و تأثیر عشق اشاره میکند که حتی در میان شکستها و غمها نیز حضور دارد. در نهایت، شاعر به سختیهای رسیدن به عشق واقعی و زیباییهای آن تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ناراحت نیست از بدن، جانهایی که در گوشه قفس بهشت به خواب رفتهاند، برای پرندهای است که بالش شکسته است.
هوش مصنوعی: کسی که شرم دارد، برای او خوردن خون گناهی بزرگ است و کارش جز تامین نیاز دلش نیست، مثل پرندهای که چشمانش بسته است و نمیتواند ببیند.
هوش مصنوعی: مشکلات از پای کسی که در عرصه عشق دچار درد و رنج شده است، تا روز قیامت کنار نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: افرادی که با گفتار تند و سخت برخورد میکنند، باید بدانند که همچنان کسانی هستند که به روی خوش و با مهربانی با دیگران رفتار میکنند. این افراد از آسیبهای ناشی از حرفهای تند در امانند و تحت تاثیر منفی آن قرار نمیگیرند.
هوش مصنوعی: مژههای من هرگز خشک نشدند تا وقتی که چهرهات از من دور شد، چون هرگز جواهر در رشتهای پاره نمیشود.
هوش مصنوعی: تا جایی که ممکن است لبخند نزن، زیرا هر لبخندی میتواند به دردسر بیفتد و دهان را همچون پستهای پرخون کند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو با آن زلفهای پرپیچ و خم، به قدری جذاب است که حتی قلب را هم تسخیر میکند. این پیروزی و تسلط بر دلها، شگفتانگیز است، همانطور که یک سپاه شکستخورده نمیتواند خود را احیا کند.
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم دست سبوی شراب را از دستانمان رها کنیم؟ او ما را از عمق غم به دستانی بسته نجات داده است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که دل بردن از کسی با این ظاهر و شکل، کاری است که فقط از افرادی با دست بسته و ناتوان برمیآید. به نوعی، شاعر به چالشهای عشق و جذب شدن به ظواهر اشاره دارد و میگوید که این کار به راحتی انجام نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته
صد مطرقه کشیده در یک قدح بکرده
صد زین قدح کشیده چون عاقلان نشسته
یک ریسمان فکندی بردیم بر بلندی
[...]
ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته
و افکنده شاخ ریحان بر لاله دسته دسته
ریحان مشک بیزت آب بنفشه برده
یاقوت قند ریزت نرخ شکر شکسته
زلف شکسته بسته در حلق جان جمعی
[...]
نقش خیال رویش برآب دیده بسته
آن نور چشم مردم در آب خوش نشسته
روز الست با او عهد درست بستیم
جاوید من بر آنم گر چه دلم شکسته
دیشب خیال رویش در خواب دید دیده
[...]
تا دست را حنا بست دل برد ازین شکسته
دل بردنی به این رنگ کاریست دست بسته
چون دست آن گلندام صورت چگونه بندد
گر باغبان ببندد از گل هزار دسته
تا پیش هر خس آن گل افکنده پرده از رخ
[...]
دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.