ای میرآب بگشا آن چشمه روان را
تا چشمها گشاید ز اشکوفه بوستان را
آب حیات لطفت در ظلمت دو چشم است
زان مردمک چو دریا کردست دیدگان را
هرگز کسی نرقصد تا لطف تو نبیند
کاندر شکم ز لطفت رقص است کودکان را
اندر شکم چه باشد و اندر عدم چه باشد
کاندر لحد ز نورت رقص است استخوان را
بر پردههای دنیا بسیار رقص کردیم
چابک شوید یاران مر رقص آن جهان را
جانها چو میبرقصد با کندهای قالب
خاصه چو بسکلاند این کنده گران را
پس ز اول ولادت بودیم پای کوبان
در ظلمت رحمها از بهر شکر جان را
پس جمله صوفیانیم از خانقه رسیده
رقصان و شکرگویان این لوت رایگان را
این لوت را اگر جان بدهیم رایگانست
خود چیست جان صوفی این گنج شایگان را
چون خوان این جهان را سرپوش آسمانست
از خوان حق چه گویم زهره بود زبان را
ما صوفیان راهیم ما طبل خوار شاهیم
پاینده دار یا رب این کاسه را و خوان را
در کاسههای شاهان جز کاسه شست ما نی
هر خام درنیابد این کاسه را و نان را
از کاسههای نعمت تا کاسه ملوث
پیش مگس چه فرق است آن ننگ میزبان را
وان کس که کس بود او ناخورده و چشیده
گه میگزد زبان را گه میزند دهان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این شعر درباره عشق، شادی و رقصی است ورای رقصها و شادیهای این جهانی که شاعر میگوید آدمی از روز تولد و از شکم مادر و تا روز مرگ آنرا با خود دارد و کسی بر این رقص و شادی آگاه میشود و بهآن میرسد که عاشق تو شود. شاعر از خوراک و خوانی میگوید که برای صوفیان خانقاه آماده شده و آن غذایی است که هر آدم خام و ناپختهای آنرا در نیافته و کسی که دانا باشد هوس چشیدن و خوردن آن غذا را خواهد کرد.
ای میرآب آب را جاری کن تا بوستان و شکوفهها خرم شوند، و چشمها از دیدن شکوفهها شاد گردد.
آب حیات و زندگانی عشق تو در ظلمت دو چشم قرار گرفته و دیدگانم را همچون دریا اشکبار کردهاست.
هرگز کسی نرقصد و نداند که رقص چیست تا آنگاه که عشق و لطف تو را نبیند، حتی کودکان در شکم مادر نیز از لطف تو بهرقص درمیآیند.
نه در شکم نه در عدم، اینها چیست؟ بلکه حتی استخوانهای مردگان نیز در قبر از عشق تو بهرقص درمیآیند.
بر موسیقیهای دنیایی بسیار رقص کردیم ای یاران اکنون زمان رقصیدن با موسیقیهای آن جهانی است.
جانها با قالبهای سنگین بدن میرقصند، چه رقصی خواهند کرد وقتی که قالب را از هم بگشایند و سبک گردند!
پس ما از روز تولد و هستی پایکوبان و شاد بودهایم در ظلمت رحم و برای شادی جانی که به ما داده شده و برای معشوق.
ما از روز نخست صوفیانی بودهایم که از خانقاه آمده و رقصان و شاد بودهایم برای نعمتهای رایگان که اعطا شده.
اگر برای این لوت و غذای خاص، جان بدهیم چیست؟ جان در برابر گرفتن این گنج باارزش (عشق) چه ارزشی دارد؟
وقتی که سفره نعمتهای این جهانی به وسعت آسمان است؛ چهگونه میتوان خوان و سفره حق را وصف کرد؟ زبان جرات گفتن آن را دارد؟
ما صوفیان راه و طبلخوار شاه هستیم؛ خدایا این خوان و سفره را پاینده بدار.
در کاسههای شاهان جز باقیمانده سفره و خوان ما نیست؛ هر آدم خام و ناپختهای این را در نمییابد. (کاسه شُست: یعنی باقیمانده غذاهای سفره و خوان)
مگس چطور میتواند فرق کاسه پر نعمت و کاسه آلوده به غذا را دریابد؟
کسی که آدمحسابی است و این نعمت را هنوز نخورده و نچشیده است؛ (هوس میکند) و گاهی زبان را میگزد و گاهی دهان را بههم میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را
چون با زنی برانی سستی دهد میان را
زیرا جماعِ مرده تن را کند فسرده
بنگر به اهل دنیا دریاب این نشان را
میران و خواجگانشان پژمرده است جانْشان
[...]
گفتی ز دل برون کن غمهای بیکران را
تو پیش چشم و آنگه جای گله زبان را
تا دل ز من ببردی از ناله شب نخفتم
ای دزد، بشنو آخر فریاد پاسبان را
بگذشت از نهایت بی خوابی من، آری
[...]
گر عاشقی فدا کن در ره عشق جان را
دانم که این دلیری نبود چو تو جبان را
خود چون تو بی بصارت نکند چنین تجارت
زیرا که آن حرارت نبود فسردگان را
ای شیخ گربه زاهد وز بهر نان مجاهد
[...]
ای چشم تو کشیده، ابروی چون کمان را
تیری که میگشایی، از ما طلب نشان را
آن دم که تیر غمزه، بر بیدلان گشایی
مرغ از هوا در آید، از بهر جان فشان را
من در میان جانت، چون نی کمر ببستم
[...]
از هر که گلبن بینند روی جان را
پنهان کجا توان کرد خورشید آسمانرا
اعیان ثابته هست اسمای حضرت حق
دیدم همه مسماست کردم عیان عیان را
روحی دمید در تن گفت او نفخته فیه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.