گنجور

 
صائب تبریزی

به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من

قفس پر گل شود از بلبل رنگین نوای من

گران خیزند همراهان بی پروای من، ورنه

ره خوابیده را بیدار می سازد درای من

نیم بی مایه تا بر سود باشد از سفر چشمم

مرا این بس که خاری نشکند در زیر پای من

به استغنا توان خو در جگر کردن بخیلان را

فلک را داغ دارد خاطر بی مدعای من

ندارد عالم تجرید چون من خانه پردازی

نمی گردد غبارآلود سیلاب از سرای من

مرا می زیبد از اهل قناعت لاف بی برگی

که از پهلوی خشک خویش باشد بوریای من

ز برق تیشه من کوه آهن آب می گردد

چه باشد بیستون در پنجه زورآزمای من؟

چنان کز جنبش افزاید گرانی مهد طفلان را

به لنگر شد ز طوفان کشتی بی ناخدای من

چنان صائب فشاندم آستین بر خواهش دنیا

که همت از در دلها نمی خواهد گدای من

 
 
 
مولانا

چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من

از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من

وگر روزی در آن خدمت کنم تقصیر ناگاهان

شود جان خصم جان من کند این دل سزای من

سحرگاهی دعا کردم که جانم خاک پای او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
هلالی جغتایی

گهی لطفست و گاهی قهر کار دلربای من

ولی لطف از برای دیگران، قهر از برای من

بخوبان تا وفا کردم جفا دیدم، بحمدالله

که تقریب جفای خوبرویان شد وفای من

دعای خویش را شایسته احسان نمیدانم

[...]

محتشم کاشانی

اگر خواهی دعای من کنی بر مدعای من

بگو بیمار عشق من شود یارب فدای من

اگر عمرم نمانده است ای پسر بادا بقای تو

دگر مانده است بر عمر تو افزاید خدای من

به یاران این وصیت می‌کنم کز تیغ جور تو

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از محتشم کاشانی
صائب تبریزی

به پرگار از توکل شد چنان برگ و نوای من

که از خود آب چون دندان برآرد آسیای من

مشتاق اصفهانی

کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای من

بمن جور و جفای او باو مهر و وفای من

براه عشق گوید پیرو من از قفای من

که سرگردان‌تر است از من درین ره رهنمای من

ببزمت غیر و من در کنج غم یگره چه خواهد شد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه