به آبداری لعل تو هیچ گوهر نیست
به این صفا، گهری در ضمیر کوثر نیست
مرا به ساغری ای خضر نیک پی دریاب
که بی دلیل ز خود رفتنم میسر نیست
توانگرست به یک مشت خاک، دیده فقر
دل حریص به صد گنج زر توانگر نیست
شهادتی که بود دیگری وسیله آن
ز زندگانی خضر و مسیح کمتر نیست
من و تردد خاطر، خدا نگه دارد!
به قلزمی که منم، موج او شناور نیست
دل شکسته ما را به لطف خود بپذیر
نظر به مورچه، پای ملخ محقر نیست
ببر ز خویش اگر جنت آرزو داری
که دوزخی بتر از صحبت مکرر نیست
حمایت ضعفا مانع پریشانی است
وگرنه رشته سزاوار قرب گوهر نیست
ز چاک دل بود امید فتح باب مرا
چو آفتاب مرا روی دل به هر در نیست
شفق همین نه به خورشید کار دارد و بس
کدام لقمه این هفت خوان به خون تر نیست؟
ترا که پای طلب بسته اند، سنگین باش
درین محیط که ماییم جای لنگر نیست
مدار چشم مروت ز هیچ کس صائب
که خضر را غم محرومی سکندر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزرگوارا دانم که بر خلاف قدر
حقیقت است که جز کردگار قادر نیست
به حکم آنک بد و نیک هر چ پیش آید
مقدّرست به هر حال اگر چ ظاهر نیست
به سعی می نشود هیچ گونه روزی بیش
[...]
وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
نگاه کن به دو چشمم اگرت باور نیست
چو ساغرم دل پرخون من و تن لاغر
به دست عشق که زرد و نزار و لاغر نیست
به غیر خون مسلمان نمیخورد این عشق
[...]
چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟
چه دیدها؟ که ز نادیدنت به خون تر نیست؟
کدام پشت، که در عهد زلف چون رسنت
ز بس کشیدن بار بلا چو چنبر نیست؟
حکایتی که مرا از غم تو نقش دلست
[...]
مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست
بجز وصال رخ تو خیال دیگر نیست
به نکهت شب زلفت دماغ ما تر کن
که همچو بوی دو زلف تو هیچ عنبر نیست
شبی دراز و چو زلف سیاه و بی سر و پای
[...]
خوشا کسیکه نیامد درین سراچه غم
که از کدورت دنیا دلش مکدر نیست
هزار سال بعیش و نشاط اگر گذرد
بیکنفس که بغم بگذرد برابر نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.