ای قامت بلندت معراج آفریدن
یک شیوه خرامت در پیش پا ندیدن
پرواز طایر شوق مقراض قطع راه است
صد ساله راه طی شد دل را به یک تپیدن
مرد آن بود که چون می در شیشه گر کنندش
چون رنگ می تواند از خود برون دویدن
روزی که حلقه کردند زلف کمند او را
از فکر وحشیان جست اندیشه رمیدن
در خاک تیره دیدن نور صفا، کمال است
هر طفل می تواند مه را در آب دیدن
در عشق پیش بینی سنگ ره وصال است
شد سیل محو در بحر از پیش پا ندیدن
ای عنکبوت غافل، در تنگنای گردون
آخر دلت نشد سیر زین پرده ها تنیدن؟
ملای روم صائب ما را بود سخن کش
احسنت ای کشنده، شاباش ای کشیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان زیباییها و پیچیدگیهای عشق و تلاش در رسیدن به کمال میپردازد. شاعر از قامت بلند و خرامش معشوق سخن میگوید و به پرواز دل و شوق اشاره میکند. او بیان میکند که عشق و کمال نیازمند تلاش و صبر است و در این راه، سختیهای فراوانی را باید تحمل کرد. تصویرسازیهای شاعر نشان میدهد که درک عمیق از عشق و حقیقت در عالم هستی نیازمند نوعی روشنبینی است. در پایان، اشاره به ملامتی دارد که نباید در تنگنای دنیا غافل شد و بر لزوم شناخت عمیقتری از عشق و زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: قد بلند تو باعث ایجاد ارتفاع و بلندی خاصی شده است، در حالی که طرز راه رفتنت به گونهای است که گویی چیزی در جلویت نیست و تو به آرامی و با اعتماد به نفس حرکت میکنی.
هوش مصنوعی: پرواز پرندهی عشق مانند قیچی است که راه را قطع میکند. دل برای طی کردن مسیری صد ساله تنها به یک تپش نیاز دارد.
هوش مصنوعی: مرد واقعی کسی است که اگر او را در وضعیت سختی قرار دهند و مانند شراب در شیشه نگهش دارند، به راحتی میتواند از خود خارج شود و به معنای واقعی خود بازگردد.
هوش مصنوعی: روزی که زلف او را به عنوان دام و حلقهای درآوردند، افکار و خیالات وحشیانه به سرم زد و به دنبال چارهجویی برای فرار از این شرایط بودم.
هوش مصنوعی: دیدن نور و زیبایی در شرایط سخت و تاریک، نشانهی کمال و پیشرفت است. هر کودکی میتواند زیبایی و عظمت را در چیزهای ساده، مانند بازتاب ماه در آب، مشاهده کند.
هوش مصنوعی: در عشق، برای رسیدن به معشوق، موانع و سختیهایی وجود دارد که همچون سنگهایی بر سر راه هستند. اما وقتی عشق واقعی به وجود آید، مشکلات و موانع مانند سیلی بزرگ و محو شونده میشوند که در دریا غرق میگردند و دیگر وجود ندارند.
هوش مصنوعی: ای عنکبوت بیخبر، آیا در پایان عمرت از بافتن این پردهها خسته نشدی؟ در تنگناها و دشواریهای زندگی به سر میبری.
هوش مصنوعی: ملای روم، صائب، به ما گفت که این سخن را بگوییم: احسنت بر تو ای کسی که جان میکشی، شاباش بر تو ای که جان را میکشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
وی آهوی معانی آمد گه چریدن
ای عاشق جریده بر عاشقان گزیده
بگذر ز آفریده بنگر در آفریدن
آمد تو را فتوحی روحی چگونه روحی
[...]
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن
دوری نمیتواند پیوند ما بریدن
ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند
تا وقت آن که باشد ما را به هم رسیدن
موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت
[...]
با گوی گفت چو کان کای در هوای وصلت
پیوسته کار قدم از بار غم خمیدن
داری دمی سر آن کآئی برم اگر چه
با من ترا نباشد آئین آرمیدن
گویش چه گفت گفتا گر خوانی ار برانی
[...]
خواهیم چون زلیخا، یوسف رخی گزیدن
بس دامنش گرفتن، وانگه فرو کشیدن
بیجهد بر نیاید، جان عزیز باید
جان عزیز دادن، یوسف به جان خریدن
گم کردهایم خود را، راهی نمای مطرب
[...]
گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن
من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن
زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری
یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن
هر کس به دفع دردی آرام یابد و من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.