گنجور

 
مولانا

دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار

جان مست گلستان تو آن گاه خار خار

هر دم ز پرتو نظر او به سوی دل

حوریست بر یمین و نگاریست بر یسار

هر صبحدم که دام شب و روز بردریم

از دوست بوسه‌ای و ز ما سجده صد هزار

امسال حلقه ایست ز سودای عاشقان

گر نیست بازگشت در این عشق عمر پار

بنواز چنگ عشق تو به نغمات لم یزل

کز چنگ‌های عشق تو جانست تار تار

اندر هوای عشق تو از تابش حیات

بگرفته بیخ‌های درخت و دهد ثمار

غوطی بخورد جان به تک بحر و شد گهر

این بحر و این گهر ز پی لعل توست زار

از نغمه‌های طوطی شکرستان توست

در رقص شاخ بید و دو دستک زنان چنار

از بعد ماجرای صفا صوفیان عشق

گیرند یک دگر را چون مستیان کنار

مستانه جان برون جهد از وحدت الست

چون سیل سوی بحر نه آرام و نه قرار

جزوی چو تیر جسته ز قبضه کمان کل

او را نشانه نیست به جز کل و نی گذار

جانیست خوش برون شده از صد هزار پوست

در چاربالش ابد او راست کار و بار

جان‌های صادقان همه در وی زنند چنگ

تا بانوا شوند از آن جان نامدار

جان‌ها گرفته دامنش از عشق و او چو قطب

بگرفته دامن ازل محض مردوار

تبریز رو دلا و ز شمس حق این بپرس

تا بر براق سر معانی شوی سوار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۱۱۷ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه