پیش اغیار از بهار تازه رو گلشن تری
از دل خود در شکست کار من آهن تری
با رقیبان می دهی از کف عنان اختیار
با اسیران از دو چشم شوخ خود توسن تری
خار شرم آلود ما را دست دامنگیر نیست
ورنه صد پیراهن از گلزار، تر دامن تری
چون نشد آغوش موری از تو هرگز کامیاب
زین چه حاصل کز گل بی خار خوش خرمن تری؟
تا به هشیاری چه باشد نور رخسارت، که تو
در سیه مستی ز شمع آسمان روشن تری
داری از شرم گنه سر در گریبان چون قدح
ورنه از مینای می بسیار خوش گردن تری
بر چراغ ما که می میرد برای سوختن
هر قدر خشکی فزون از حد بری روغن تری
خار عریانی چو باید دامن از دنیا فشاند
چون به زر دستت رسد از غنچه پردامن تری
از بهار و باغ این بستانسرا ای عندلیب
گر بسازی با دل صدپاره خوش گلشن تری
خانه دل تیره از چشم پریشان سیر توست
گر ببندی روزن این خانه را روشن تری
این جواب آن غزل صائب که گوید مولوی
در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسات عاشقانه و تضادها در عشق میپردازد. شاعر از زیباییها و جلوههای دلنشین بهار و گلشن صحبت میکند و نسبت به مسائلی مانند درد و رنج درون و محدودیتهای ناشی از عشق اشاره میکند. او به ضعفهای خود در برابر معشوق و قدرت جذبکنندهاش اشاره میکند، در حالی که به احساس شرم و گناه نیز اشاره دارد. در نهایت، شاعر به زیبایی و روشنی عشق با وجود تاریکیها و مشکلات اشاره کرده و به جستجوی روشنایی و آرامش از طریق عشق میپردازد. این شعر، هم تأملی در مورد عشق و هم نگاهی به زیباییهای زندگی است.
هوش مصنوعی: در حضور دیگران، تو شادابتر و زیباتر به نظر میرسی، اما در دل خودت، غم و ناامیدی را تجربه میکنی.
هوش مصنوعی: تو با رقیبان خود کنترلت را در دستشان میگذاری، اما با کسانی که در چنگال چشمهای نازک و بازیگوش تو گرفتارند، مثل یک اسب تندرو هستی.
هوش مصنوعی: چندین پیراهن پاک و زیبا از گلها به راحتی میتوانستیم بپوشیم، اما به خاطر شرم و خجالت، نمیتوانیم به آنها دست بزنیم و استفاده کنیم.
هوش مصنوعی: اگر آغوش موری هرگز از تو پر نشود، پس چه سودی دارد که از گل خوشبو و خوشخسار میچسبی، در حالی که آن گل بدون خاری نیست و تو از آن بهرهای نمیبری؟
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو بیدار و هشیار نیستی، نور چهرهات چه ارزشی دارد؟ چون در حالت بیخبری و مستی، تو از روشنایی آسمان هم درخشانتر هستی.
هوش مصنوعی: تو از شرم گناه، سر را پایین انداختهای مانند پیالهای، اما اگر از شرم کنار بکشی، زیباییات از زیبایی یک جام پر از شراب نیز بیشتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر چقدر که چوب خشک بیشتر باشد، برای روشن ماندن چراغ ما که در حال خاموشی است، نیاز به روغن مرطوب بیشتری داریم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از دنیای مادی رها شوی و عریانیات را پنهان کنی، باید از زرق و برق دنیا دل بکنی. وقتی به چیزی باارزش مانند طلا دست یافتی، دیگر نیازی به چیزهای سطحی و بیارزش نخواهی داشت و آن را ترک خواهی کرد.
هوش مصنوعی: ای بلبل، اگر بتوانی با دل شکستهات در این باغ و بهار، جایی برای زندگی بسازی، مانند بهشت زیبا و دلنشین میشوی.
هوش مصنوعی: دل انسان وقتی دچار غم و ناامیدی است، به مانند خانهای تیره و تار میشود. اگر بر افکار و احساسات منفی خود غلبه کنی و درهای دل را به روی روشنایی ببندی، میتوانی آن را پر از نور و امید کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی اشاره میشود که از نظر عاطفی و احساسی نزدیک و اهمیت زیادی برای گوینده دارد. او از این شخص میخواهد که در چشمانش نشسته و به او نزدیک شود، زیرا او احساس میکند که این فرد بخشی از وجود اوست و از او عمیقتر و ماندگارتر است. در واقع، گوینده میخواهد ارتباط عمیق تری با این شخص برقرار کند و او را در درون خود حس کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشن تری
اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند
ز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشن تری
تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.