یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من
بر کنار چشمه خفته در میان نسترن
حلقه کرده دست بسته حوریان بر گرد او
از یکی سو لاله زار و از یکی سو یاسمن
باد می زد نرم نرمک بر کنار زلف او
بوی مشک و بوی عنبر می رسید از هر شکن
مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار
چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن
ز اول این خواب گفتم من که هم آهسته باش
صبر کن تا باخود آیم یک زمان تو دم مزن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در خواب یار خود را میبیند که در کنار چشمهای خفته و دور او حوریان حلقه زدهاند. در اطراف، گلهای لاله و یاسمن وجود دارد و بادی ملایم بر روی موهای یار میوزد و عطر مشک و عنبر از او به مشام میرسد. باد به یکباره موهای یار را میرباید و شاعر به یاد شعری میافتد که در آن باید آرام باشد و صبر کند تا به حقیقت بیدار شود.
هوش مصنوعی: دیشب خواب یار خود را دیدم، ای برادر. او را در کنار چشمه، در میان گلهای نسترن خوابیده یافتم.
هوش مصنوعی: دختران زیبای بهشتی دستهای خود را دور او حلقه کردهاند، و از یک طرف گلهای لاله و از طرف دیگر گلهای یاسمن به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی به آرامی بر کنارههای موهای او میوزید و عطر دلانگیز مشک و عنبر از هر شکاف و پیچ مو به مشام میرسید.
هوش مصنوعی: باد مست و شگفتانگیز، زلف یار را از روی او برمیدارد، مانند چراغی که اگر از او دور شود، تاریکی را پیش میآورد.
هوش مصنوعی: از ابتدای این خواب به تو گفتم که آرام باش و صبر کن تا زمانی بیاد که خودم به وضعیت بهتر برگردم و تو در این میان حرفی نزن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.