گنجور

 
صائب تبریزی

آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده

مایل به اوفتادن چون میوه رسیده

ناز بهانه جو را بر یک طرف نهاده

شرم ستیزه خو را در خاک و خون کشیده

مالیده آستین را تا بوسه گاه ساعد

تا ناف پیرهن را چون صبحدم دریده

بوی کباب دلها پیچیده در لباسش

خون هزار بیدل از دامنش چکیده

چشم از فسانه ناز در خواب صبحگاهی

مژگان ز دل فشاری دست نگار دیده

برق سبک عنان را مژگان خوش نگاهش

میدان به طرح داده چون آهوی رمیده

گل ز انفعال رویش در خار گشته پنهان

ریحان ز شرم خطش بر خاک خط کشیده

مژگان ز شوخ چشمی بر هم نهاده شمشیر

از بیم جان، نگاهش در گوشه ای خزیده

خود را به چشم عاشق بر خویش جلوه داده

هر گام ان یکادی بر حسن خود دمیده

برقی ز ابر جسته هر جا که رم نموده

سروی ز خاک رسته هر جا که آرمیده

دیگر ندیده خود را تا دامن قیامت

صائب کسی که او را مست و خراب دیده

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

ای جان ما شرابی از جام تو کشیده

سرمست اوفتاده دل از جهان بریده

وی جان ما به یک دم صد زندگی گرفته

تا از رخت نسیمی بر جان ما وزیده

ای جان پاکبازان در قعر هر دو عالم

[...]

اثیر اخسیکتی

ای کعبه سپهرت، تا کعب پا رسیده

شرعت خطاب کرده، ای رکن کعبه دیده

در سایه نجیبت آن لاغر سبک پر

جان بال بر کشاده دل بال و پر بریده

آن عنکبوت هیئت چابک قدم گه کفش

[...]

مولانا

ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده

دل رفته ما پی دل چون بی‌دلان دویده

دزدیده دل ز حسنت از عشق جامه واری

تا شحنه فراقت دستان دل بریده

از بس شکر که جانم از مصر عشق خورده

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده

آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده

بی موجبِ گناهی از ما به خشم رفته

بازآ که در فراقت کارم به جان رسیده

آرام جان برفته ترکِ وفا گرفته

[...]

کمال خجندی

اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده

در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده

باشد هنوز چشمم همچون مگس بر آن لب

گر عنکبوت بینی بر خاک من تنیده

از آب بر کشیده صورتگر آن ورق را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه