ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها
انعطش روحی فقلت ویح روحی مالها
ذاق من شعشاع خمر العشق روحی جرعه
طار فی جو الهوی و استقلعت اثقالها
صار روحی فی هواه غارقا حتی دری
لو تلقاه ضریر تائه احوالها
فی الهوی من لیس فی الکونین بدر مثله
ان روحی فی الهوی من لا تری امثالها
لم تمل روحی الی مال الی ان اعشقت
رامت الاموال کی تنثر له اموالها
لم تزل سفن الهوی تجری بها مذ اصبحت
فی بحار العز و الاقبال یوما یالها
عین روحی قد اصابتها فاردتها بها
حین عدت فضلها و استکثرت اعمالها
افلحت من بعد هلک ان اعوان الهوی
اعتنوا فی امرها ان خففوا حمالها
آه روحی من هوی صدر کبیر فائق
کل مدح قالها فیه ازدرت اقوالها
ییاس النفس اللقاء من وصال فائت
حین تتلو فی کتاب الغیب من افعالها
حبذا احسان مولی عاد روحا اذ نفث
ناولتها شربه صفی لها احوالها
ان روحی تقشع اللقیات فی الماضی مدا
ثم لا تبصر مضی اذ تفکر استقبالها
اختفی العشق الثقیل فی ضمیری دره
ان روحی اثقلت من دره قد شالها
مثله ان اثقل الیوم المخاض حره
اوقعتها فی ردی لم تغنها احجالها
غیر ان سیدا جادت لها الطافه
ان روحی ربوه و استنزلت اطلالها
سیدا مولی عزیزا کاملا فی امره
شمس دین مالک اوفت لها آمالها
صادف المولی بروحی و هی فی ذاک الردی
من زمان اکرمته ما رات اذلالها
جاء من تبریز سربال نسیج بالهوی
اکتست روحی صباحا انزعت سربالها
قالت الروح افتخارا اصطفانا فضله
ثم غارت بعد حین من مقال نالها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبان زیبای فارسی، احساساتی عمیق از عشق و دلدادگی را به تصویر میکشد. شاعر از قدرت عشق و تأثیر آن بر روح و جان خود سخن میگوید و به بیتابی و شوریدگی ناشی از عشق اشاره میکند. او به وضوح نشان میدهد که عشق به یک معشوق خاص، روح او را غرق در شادی و شوق کرده و باعث میشود تا به تمامی زیباییهای وجودش افتخار کند. همچنین شاعر از دشواریهای عشق و تردیدهایی که در مسیر آن وجود دارد، یاد میکند و به یادآوری لحظات گذشته میپردازد. در نهایت، او به نام معشوق خود، که در این شعر به عنوان یک "سید" و "مولی" توصیف شده، به ستایش میپردازد و عشق خود را جشن میگیرد.
هوش مصنوعی: من به روحی زیبا نگاهی انداختم که لرزشهایش مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد. احساس تشنگی به روح خودم کردم و گفتم: وای بر من، این روح چه حسی دارد؟
هوش مصنوعی: عشق همچون شراب خوشبو و لذتبخش است که روح مرا تسخیر کرده و در فضایی عاشقانه پرواز میکند و بارهای سنگین غم و اندوه را از دوش من برداشته است.
هوش مصنوعی: روح من در عشق او غرق شده است، حتی اگر کسی نابینا او را ببیند، به حالتهای سرگشتهاش پی خواهد برد.
هوش مصنوعی: در عشق، کسی مانند او در دو جهان وجود ندارد؛ روح من در عشق متعلق به کسی است که مانند او را نمیتوان دید.
هوش مصنوعی: روح من هرگز به ثروت متمایل نشده است، اما اکنون که عاشق شدهام، ثروتها به سمت من میآیند تا برای او خرج شوند.
هوش مصنوعی: کشتیهای عشق همیشه در حال حرکتاند، از وقتی که در دریاهای عزت و استقبال قرار گرفتی، ای کاش!
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من در جایی که روح من به شدت دلمشغول بود، آن را به کار بردم و وقتی که به آثار خوب آن نگریستم، فهمیدم که چه امتیازی داشته است و به کارهایی که انجام دادهام بیشتر توجه کردم.
هوش مصنوعی: بعد از این که دوستان عشق، در کار عشق اهتمام کردند و بار آن را سبک کردند، من نجات یافتم.
هوش مصنوعی: ای کاش روح من به عرش بلند برسد، که برتر از هر ستایشی است و هر سخنی که در این باره گفته شده، ناتوان از بیان عظمت اوست.
هوش مصنوعی: نفس انسانی به دیدار شور و شوقی از وصالی که گذشته است، ناامید میشود، وقتی که در کتاب سرنوشت، اثرات آن را مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: چه خوب است که ولی (امام) عاد روحاً (روحش) در دلم نفوذ کند، زمانی که نوشیدنی پاکی را به من مینوشاند که حال و هوای من را تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که روح انسان در گذشته تجربیات و لحظاتی را پشت سر گذاشته است، اما وقتی به جلو نگاه میکند، قادر به دیدن آینده نیست. این نوع نگاه به زمان نشاندهنده تأمل در گذشته و عدم توانایی در پیشبینی آینده است.
هوش مصنوعی: عشق سنگین و عمیق در وجود من پنهان شده است و به خاطر آن روح من از بار آن سنگینی احساس میکند.
هوش مصنوعی: امروز بار سنگینی مانند زایمان بر دوشم سنگینی میکند، انگار که زنی آزاد در وضع حمل است و فرزندانش نتوانستهاند به او کمک کنند، چرا که در شرایط سختی قرار دارد.
هوش مصنوعی: به جز آن آقایی که مهربانیهایش بیپایان است، روح من به او عشق میورزد و آثار محبتش را در دل احساس میکند.
هوش مصنوعی: سید بزرگ و عزیز ما، در کارها کاملاً تسلط دارد و شمسالدین مالک، آرزوهایش به او وابسته است.
هوش مصنوعی: با کمال شگفتی و حیرت در برابر روح من قرار گرفتهای و او در حالتی ناخوشایند و دلگیر است، در زمانی که من آن را مورد احترام قرار دادم و به آن افتخار کردم، در حالی که آن زمان هیچگاه ذلتی را تجربه نکرده بود.
هوش مصنوعی: یک فردی از تبریز به سمت بالا آمده است، در دلش عشق آمیخته است و روحش در صبحگاه با شوق و شادابی از جایی پرواز کرده است.
هوش مصنوعی: روح با افتخار گفت که ما را به خاطر برتریاش انتخاب کرد، اما پس از مدتی از گفتاری که نصیبش شد، غمگین و پژمرده گردید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها
ای به زودی بار کرده بر شتر احمالها
شب شد و درچین ز هجران رخ چون آفتاب
درفتاده در شب تاریک بس زلزالها
چون همیرفتی به سکتهحیرتی حیران بدم
[...]
ای ره خوابیده را از نقش پایت بالها
از خرامت عالم آسوده را زلزالها
دل که از نقش تمنا در جوانی ساده بود
شد ز پیری عنکبوت رشته آمالها
محو و اثبات جهان در عالم حیرت یکی است
[...]
نفی قیل و قال کم کن ای که خواهی حالها
حالها مغزست و بر وی پرده قیل و قالها
گلبن برهان بهار طرفهای دارد ز پیش
باش تا گلها دمد از خار استدلالها
تا جمال خویش بینی دل ز هر نقشی بشوی
[...]
خواجه ممکن نیست ضبط عمر و حفظ مالها
جادهٔ بسیار دارد آب در غربالها
گر همین کوس و دهل باشد کمال کر و فر
غیر رسوایی چه دارد دعوی اقبالها
سادگی مفت نشاط انگار کاینجا حسن هم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.