مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن
نام شمس الدین به گوشت بهتر است از جسم و جان
نام شمس الدین چو شمع و جان بنده چون لگن
مطربا بهر خدا تو غیر شمس الدین مگو
بر تن چون جان او بنواز تن تن تن تنن
تا شود این نقش تو رقصان به سوی آسمان
تا شود این جان پاکت پرده سوز و گام زن
شمس دین و شمس دین و شمس دین می گوی و بس
تا ببینی مردگان رقصان شده اندر کفن
مطربا گرچه نیی عاشق مشو از ما ملول
عشق شمس الدین کند مر جانت را چون یاسمن
لالهها دستک زنان و یاسمین رقصان شده
سوسنک مستک شده گوید که باشد خود سمن
خارها خندان شده بر گل بجسته برتری
سنگها باجان شده با لعل گوید ما و من
ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصفه
ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و معنویت مرتبط با نام شمس الدین تبریزی میپردازد. شاعر از مطرب میخواهد که با نواختن موسیقی، روح را به تن بازگرداند و بر نام شمس تأکید میکند که نام او ارزش بیشتری از جسم و جان دارد. شاعر به طور مکرر نام شمس الدین را ذکر میکند و این موضوع را به رقص جان و ارتباط با آسمان مرتبط میسازد. او همچنین عشق به شمس الدین را به عنوان عاملی برای تغییر و تحول در روح انسان توصیف میکند و شکوفهها و گیاهان را نماد شادی و تحول در این عشق معرفی مینماید. در نهایت، شاعر به مینوشی و لذتی از عشق اشاره میکند که مشابه با شراب است و بر پیوند عمیق میان عشق و وجود تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: ای ساززن، به آرامی بنواز تا روح در تن جان بگیرد، مانند زنی که بر نام شمسالدین تبریزی مینوازد.
هوش مصنوعی: نام شمس الدین برای تو دلنشینتر از جسم و جان است. نام شمس الدین مانند شمعی میدرخشد و جان بنده در این مقام و منزلت همچون ظرفی است که به آن مینگرد.
هوش مصنوعی: ای سازنده، به خاطر خدا غیر از شمسالدین چیزی نگو. چون جان او را مانند تن خود بنواز!
هوش مصنوعی: به انتظار هستم که زیبایی تو چون رقصی به آسمان پرواز کند و جان پاکت چنان شور و هیجانی پیدا کند که به سمت عشق و احساسات برود.
هوش مصنوعی: شمس دین را بخوان و فقط او را فراموش نکن تا ببینی چگونه مردگان در لباس کفن خود به رقص در میآیند.
هوش مصنوعی: ای آوازخوان، اگرچه تو در نوا چیرهای، اما از ما دلگیر و عاشق نشو، زیرا عشق شمسالدین جان تو را همچون گل یاسمن زیبا و شگفتانگیز میسازد.
هوش مصنوعی: گلهای لاله به آرامی دست زده و گل یاسمن در حال رقص است. سوسن که سرمست و شاداب شده، میگوید من نیز مانند گل سمن هستم.
هوش مصنوعی: خارها به طرز عجیبی به گلها میخندند و برتری خود را نسبت به سنگها نشان میدهند؛ آنها با تمام وجود میگویند که ما چه موجوداتی هستیم و با لعل (گوهر) خود، از خودشان صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطفا لیوان شراب را پر کن؛ زیرا عشق من مانند شراب است و جسم من همچون ظرفی برای آن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.