مست گشتم ز ذوق دشنامش
یا رب آن می به است یا جامش
طرب افزاترست از باده
آن سقطهای تلخ آشامش
بهر دانه نمیروم سوی دام
بلک از عشق محنت دامش
آن مهی که نه شرقی و غربیست
نور بخشد شبش چو ایامش
خاک آدم پر از عقیق چراست؟
تا به معدن کشد به ناکامش
گوهر چشم و دل رسول حقست
حلقه گوش ساز پیغامش
تن از آن سر چو جام جان نوشد
هم از آن سر بود سرانجامش
سرد شد نعمت جهان بر دل
پیش حسن ولی انعامش
شیخ هندو به خانقاه آمد
نی تو ترکی درافکن از بامش
کم او گیر و جمله هندوستان
خاص او را بریز بر عامش
طالع هند خود زحل آمد
گرچه بالاست نحس شد نامش
رفت بالا نرست از نحسی
می بد را چه سود از جامش
بد هندو نمودم آینهام
حسد و کینه نیست اعلامش
نفس هندوست و خانقه دل من
از برون نیست جنگ و آرامش
بس که اصل سخن دو رو دارد
یک سپید و دگر سیه فامش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاکی از احساسات عمیق عاشقانه و روحانی شاعر است. شاعر از مستی ناشی از عشق و طرب ناشی از دشنام معشوق سخن میگوید و به این نکته اشاره دارد که این شادی و خوشحالی از شراب و بادهای که مینوشد بیشتر است. همچنین به تضاد عشق و درد در زندگی انسانی اشاره کرده و از شخصیتهای شرقی و غربی سخن میگوید. شاعر به زیباییهای عشق و عدم توجه به مشکلات دنیوی اشاره میکند و بیان میکند که در عین مشکلات، عشق و زیبایی معشوق تسلیبخش است. در نهایت، شاعر بحثی درباره هندوستان و طالع نحس آن به میان میآورد و نشان میدهد که علیرغم سختیها، عشق و ارتباطات انسانی بر ترس و کینه غلبه میکند.
هوش مصنوعی: من از شادی و لذتی که از دشنام او به دست آوردم، مست شدم. ای کاش آن چیزی که احساس میکنم، شراب است یا جامی که در دستش دارد.
هوش مصنوعی: لذت و شادمانی از نوشیدن آن شرابهای تلخ بیشتر است.
هوش مصنوعی: به خاطر هیچ دانهای به دام نمیروم، بلکه از روی عشق به درد و رنج آن دام میزنم.
هوش مصنوعی: آن ماهی که نه به شرق تعلق دارد و نه به غرب، در شبهایش نور میافشاند مانند روزهایش.
هوش مصنوعی: چرا خاک انسان پر از عقیق است؟ تا او را به جستجوی گنج و هدفهایش بکشاند.
هوش مصنوعی: چشم و دل پیامبر خدا مانند جواهر هستند و گوش او همچون حلقهای است که پیغامهای او را میشنود.
هوش مصنوعی: تن انسان مانند جامی است که جان از آن مینوشد و در نهایت سرنوشت جسم نیز به همان سرنوشت جان وابسته است.
هوش مصنوعی: نعمتهای دنیا چنان برای دل من سرد و بیروح شده که نمیتواند زیباییهای حسن را ببیند؛ اما با این حال، لطف و کرم او همچنان بر من ادامه دارد.
هوش مصنوعی: شیخ هندو به خانقاه (محل عبادت و تجمع صوفیان) آمد و تو، ای کافر، از بامش پایین افتادی.
هوش مصنوعی: کمی از او بگیر و بقیهی هندوستان را برای او تقسیم کن تا به همه برسد.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی صحبت از تقدیر و سرنوشت است. بر اساس بررسی و علائم نجومی، این فرد ویژگیهای مثبت و بالا را دارد، اما به دلیل تاثیرات منفی، نام و سرنوشتش تحت تأثیر قرار گرفته است. بنابراین، حتی اگر ورای ظواهر امور و وضعیتهای خوب وجود داشته باشد، ممکن است نتیجه نهایی چندان رضایتبخش نباشد.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی شخصی از بدیها و مشکلات خود فاصله میگیرد یا به موفقیتی دست پیدا میکند، دیگر تاثیری از میخانه یا نوشیدنیهای سستکننده نخواهد داشت. به عبارت دیگر، اگر کسی به خوبی و سعادت برسد، دیگر نیازی به نوشیدن چیزی که او را به سمت بدیها میکشاند، ندارد.
هوش مصنوعی: آینهام را به هندو نشان دادم، اما حسد و کینهای در دل او نیست که بخواهد چیزی را فاش کند.
هوش مصنوعی: ذات و وجود من به حالت خود، هم از عشق و شور و هم از صلح و آرامش گرفته شده و این در من نه از دنیای بیرون که از درون نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: سخن دارای دو جنبه و معناست: یکی روشن و مثبت و دیگری تاریک و منفی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مست گشتم ز لطف دشنامش
یارب آن می بهست یا جامش
عنبرش خلق و زلف هم خلقش
حسنش نام و روی هم نامش
دل به چین رفت و بازگشت و ندید
[...]
نی که از بیم خوی خودکامش
باد را راه نیست بر بامش
جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
فلسفه در جدل کند پنهان
وانگهی فقه برنهد نامش
مس بدعت به زر بیالاید
[...]
پر برآورده پای از اندامش
دست پرکن شکسته از گامش
تا نیفتی چو مرغ در دامش
زهر قاتل نبود از جامش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.