مرا تو گوش گرفتی همیکشی به کجا
بگو که در دل تو چیست چیست عزم تو را
چه دیگ پختهای از بهر من عزیزا دوش
خدای داند تا چیست عشق را سودا
چو گوش چرخ و زمین و ستاره در کف توست
کجا روند همان جا که گفتهای که بیا
مرا دو گوش گرفتی و جمله را یک گوش
که میزنم ز بن هر دو گوش طال بقا
غلام پیر شود خواجهاش کند آزاد
چو پیر گشتم از آغاز بنده کرد مرا
نه کودکان به قیامت سپیدمو خیزند
قیامت تو سیه موی کرد پیران را
چو مرده زنده کنی پیر را جوان سازی
خموش کردم و مشغول میشوم به دعا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان احساسات و تفکرات شاعر درباره عشق و رابطه انسانی میپردازد. شاعر در ابتدا به حال خود اشاره میکند که چطور با گوش گرفتن و هدایت شدن توسط دیگری، در جستجوی معنا و نیت آن شخص است. او به نوعی پریشانی و سردرگمی اشاره میکند که در دلش میگذرد و به عشق و تأثیر آن بر زندگیاش میپردازد. همچنین، به مرور زمان و پیری و تأثیر آن بر زندگی و روابط اشاره دارد و در نهایت به دعا و سکوت به عنوان راهی برای آرامش ذهنش روی میآورد. این متن به طور کلی به پیچیدگیهای عشق و زمان، و تأثیرات آن بر انسانها میپردازد.
هوش مصنوعی: تو مرا به خود جذب کردی، بگو میخواهی مرا به کجا ببری و در دل تو چه نیتی نهفته است؟
هوش مصنوعی: عزیزم، نمیدانم چه غذایی برای من پختهای، اما فقط خدا میداند که عشق چه حالتی دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که همه چیز در دستان توست، از آسمان و زمین گرفته تا ستارهها، جایی که میخواهی بروند، همان جایی است که تو گفتهای بیایند.
هوش مصنوعی: تو گوشهای مرا با دقت گوش میدهی، اما بقیه افراد تنها با یک گوش میشنوند. به همین دلیل هر بار که صدای من را میزنی، از عمق هر دو گوش، چیزهای دائمی و ماندگار به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که غلام پیر میشود، آقایش او را آزاد میکند. حالا من هم که به سن و سال رسیدهام، احساس میکنم که از ابتدا بنده و وابسته بودهام.
هوش مصنوعی: نه تنها کودکان در قیامت با موهای سفید برنمیخیزند، بلکه قیامت تو، موهای سیاه پیران را نیز تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که مردهای را زنده کنی، انگار که پیر را جوان میکنی. من در این حال ساکت میشوم و به دعا و عبادت مشغول میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.