ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای
در جان من هر آنچ ندیدم تو دیدهای
بگزیدهام ز هجر تو تابوت آتشین
آری به حق آنک مرا تو گزیدهای
گر از بریده خون چکد اینک ز چشم من
خون میچکد که بیسبب از من بریدهای
از چشم من بپرس چرا چشمه گشتهای
وز قد من بپرس که از کی خمیدهای
از جان من بپرس که با کفش آهنین
اندر ره فراق کجاها رسیدهای
این هم بپرس از او که تو در حسن و در جمال
مانند او ز هیچ زبانی شنیدهای
این هم بگو که گر رخ او آفتاب نیست
چون ابر پاره پاره ز هم چون دریدهای
پیداست در دم تو که از ناف مشک خاست
کاندر کدام سبزه و صحرا چریدهای
آنی که دیدهای تو دلا آسمانیی
زیرا ز دلبران زمینی رمیدهای
دانم که دیدهای تو بدین چشم یوسفی
تا تو ترنج و دست ز مستی بریدهای
تبریز و شمس دین و دگرها بهانههاست
کز وی دو کون را تو خطی درکشیدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و اشتیاق سخن میگوید. شاعر از محبوبش میخواهد که درد و رنجی که در فراق او متحمل شده را درک کند. او به توصیف حال و وضع خود در فراق محبوب میپردازد و بیان میکند که همهچیز را به خاطر او احساس کرده است. شاعر به زیبایی محبوب اشاره میکند و از او میخواهد که راز زیباییاش و همچنین سرنوشتش را بگوید. کل شعر پر از احساست عمیق و اندوه ناشی از جدایی و امید به وصال است.
هوش مصنوعی: ای کسی که برای من از جان و چشم عزیزتری، در وجود من هر چیزی را که من ندیدهام، تو دیدهای.
هوش مصنوعی: من به خاطر دوریات، درد و رنجی را انتخاب کردهام که مانند تابوتی از آتش است. یقیناً تو نیز من را انتخاب کردهای.
هوش مصنوعی: اگر از بریده (نزدیکان) خون بریزد، اکنون از چشمان من هم خون میریزد، زیرا بدون دلیل از من جدا شدهای.
هوش مصنوعی: از چشمان من بپرس که چرا دچار عشق شدهام و از قامت من سوال کن که چه زمانی به خاطر آن خمیده و افسرده شدهام.
هوش مصنوعی: از من بپرس در مورد دردهای عمیق و سختیهایی که در مسیر جدایی کشیدهام.
هوش مصنوعی: از او بپرس که آیا تو در زیبایی و جذابیت، مانند او را از هیچ زبانی شنیدهای؟
هوش مصنوعی: بگو که اگر چهرهاش مانند آفتاب نیست، پس چرا مثل ابر پارهپاره و درهم، دلم را دچار پریشانی کرده است؟
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح نشان میدهد که تو از جایی باشکوه و خاص آمدهای. اینکه از کجا و در کدام گیاه یا دشت رشد کردهای، سوالی است که نوعی جستجو در پسزمینهی زیبا و باارزش تو را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: در لحظهای که تو به آسمانها نظر داری، دل را از دلبستگیهای earthly و مادی جدا کردهای.
هوش مصنوعی: میدانم که تو با چشمان زیبا، مانند چشمان یوسف، مرا نگاه میکنی و به همین خاطر است که زیبایی تو را درک کردهام؛ زیرا در این حالت از شوق و مستی، خود را از خود بیخود کردهای.
هوش مصنوعی: تبریز و شمس دین و سایر چیزها فقط پیشزمینههایی هستند که تو به وسیله آنها دو جهان را به تصویر کشیدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تیر آسمان ز کمان چون خمیدهای
وی زهرهٔ زمین ز طرب چون رمیدهای
مانا که گوهری ز کف تو نهان شدست
پشت از برای جستن آن را خمیدهای
از ظلمتت آنکه چشم تو دید ای ضیاء دین
[...]
ای یار بیوفا که دل از ما بریدهای
گویی که پیش هرگز ما را ندیدهای
سرگشتهام چو ذره ز خورشید روی تو
دامن چرا چو سایه ز ما درکشیدهای
لیلی شنیدهام که ز مجنون نمیشکیفت
[...]
ای صبحدم چه شد که گریبان دریدهای
وی شب چه حالتی است که گیسو بریدهای
از دیده زمانه روان است جوی خون
ای دیده زمانه بگو تا چه دیدهای
ای اشک گرم رو خبری بازده ز دل
[...]
ای یار نازنین، چو دل از ما رمیدهای
از ما رمیدهای، به رقیب آرمیدهای
چشمان آهوانهٔ بیآهوی شما
دو شاهد عدلند که از ما رمیدهای
پیکان تیر غمزهٔ تو در دل من است
[...]
جانا چه کردهایم که از ما بریدهای
بر دست هجر پرده صبرم دریدهای
گر صد ستم کنی تو بدین دل که همچنان
در دل به پیش اهل نظر نور دیدهای
مقصود خاطر من مسکین رضای تست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.