گنجور

 
صائب تبریزی

جز پریشان خاطری در عالم ایجاد چیست؟

غیر مشتی خاروخس در خانه صیاد چیست؟

بحر عشق است این که موجش می شکافد کوه را

ای حباب سست بنیاد این سر پر باد چیست؟

عقل معذورست می کوشد اگر در نفی عشق

از رخ زیبا نصیب کور مادرزاد چیست؟

ریخت اوراق حواسم آخر از باد نفس

جز پریشانی، گل جمعیت اضداد چیست؟

از نسب کردن تفاخر بر حسب سگ سیرتی است

غیر مشتی استخوان در دست از اجداد چیست؟

مرغ زیرک در جبین دانه بیند دام را

دام را در خاک پنهان کردن ای صیاد چیست؟

تیشه هر کس زد به پای خصم، زد بر پای خویش

کوشش پرویز در خونریزی فرهاد چیست؟

گرنه نقاشی است آتشدست در صلب وجود

پیچ و تاب زلف جوهر در دل فولاد چیست؟

جز غبار خاطر و گرد کدورت هر نفس

قسمت صائب ازین دیر خراب آباد چیست؟

 
 
 
مولانا

گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست

گر نه لطف او بود پس عیش را بنیاد چیست

گر خرابات ازل از تاب رویش پر نگشت

پس هزاران صومعه در محو جان آباد چیست

جان ما با عشق او گر نی ز یک جا رسته‌اند

[...]

امیرخسرو دهلوی

چون گذر بر خاک داری بر سرت این باد چیست

چون ز گل بنیاد داری دل بر این بنیاد چیست

کار چون تقدیر دارد ز اختران رنجش چراست

چون کند سلطان سیاست ناله از جلاد چیست

یاسمینها چون همه رخسار و زلف نیکوانست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه