عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
عاشقان را چو همه پیشه و بازار توی
عاشقان از جز بازار تو بیزار شدند
سفها سوی مجالس گرو فرج و گلو
فقها سوی مدارس پی تکرار شدند
همه از سلسله عشق تو دیوانه شدند
همه از نرگس مخمور تو خمار شدند
دست و پاشان تو شکستی چو نه پا ماند و نه دست
پر گشادند و همه جعفر طیار شدند
صدقات شه ما حصه درویشانست
عاشقان حصه بر آن رخ و رخسار شدند
ما چو خورشیدپرستان همه صحرا کوبیم
سایه جویان چو زنان در پس دیوار شدند
تو که در سایه مخلوقی و او دیواریست
ور نه ز آسیب اجل چون همه مردار شدند
جان چه کار آید اگر پیش تو قربان نشود
جان کنون شد که چو منصور سوی دار شدند
همه سوگند بخورده که دگر دم نزنند
مست گشتند صبوحی سوی گفتار شدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای مردم بعد از عید میپردازد. همه به کار خود برگشتهاند و تنها عاشقان هستند که از بازار و زندگی روزمره خسته شدهاند. عدهای به مجالس و عدهای دیگر به مدارس مشغولاند، اما همه تحت تأثیر عشق الهی دیوانه و خمار شدهاند. دست و پای آنان شکسته و تبدیل به افرادی شبیه به جعفر طیار شدهاند که در پی عشق و افتادگی هستند. شاعر به تقدیر و قسمت اشاره میکند و میگوید که عشق و زیبایی معشوق مهمتر از هر چیز است. جان انسان در این عشق معنا پیدا کرده و به نوعی قربانی میشود. در نهایت، این عشق و شور باعث میشود که همه در اوج مستی و شوق به گفتوگو بپردازند و از عواقب آن غافل شوند.
هوش مصنوعی: عید تمام شد و همه مردم به کار خود بازگشتند. افراد باهوش به دنبال جمعآوری ثروت به بازار رفتند.
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی همه به عشق و بازار تو مشغول شدند، از هر بازار دیگری به کلی بیزار و متنفر شدند.
هوش مصنوعی: ناسپاسان به مجالس و میخانهها روی میآورند، اما دانشمندان و فقیهان به مدارس و مراکز علمی میشتابند تا علم و دانش را مرور کنند.
هوش مصنوعی: همه برای عشق تو دیوانه و سرگردان شدهاند و همه به خاطر نگاه مست و فریبندهات گیج و ناامید گشتهاند.
هوش مصنوعی: آنها به شدت آسیب دیدند و دیگر نه پای سالمی دارند و نه دستی. همه به حالت جعفر طیار درآمدند و پرواز کردند.
هوش مصنوعی: ماجرای این بیت بیانگر این است که صدقات و کمکهایی که از سوی مردم خیر و ثروتمند داده میشود، متعلق به درویشان و نیازمندان است. همچنین عشق و محبت واقعی به آنچه که در چهره و زیبایی معشوق وجود دارد، تعلق میگیرد و عاشقان در این مسیر به زیبایی و جذابیتهای معشوق دل میبندند. به طور کلی، این شعر به ارتباط بین عشق، زیبایی و کمک به دیگران اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ما مانند پرستندگان خورشید، در دشتها به راه خود ادامه میدهیم، اما سایهطلبان در پشت دیوارها مانند زنان پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: تو که زیر سایه موجودی هستی و آن موجود مانند دیواری است، وگرنه از آسیب مرگ، مانند همه مردگان، نجات نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: اگر جانم برای تو قربانی نشود، چه فایدهای دارد؟ اکنون جان من نیز مانند منصور، به سوی چوبه دار روانه شده است.
هوش مصنوعی: همه قسم خوردهاند که دیگر صحبت نکنند و اکنون مست شدهاند و به سوی گفتوگو میروند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۱
عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
همه از نرگس مخمور تو خمار شدند
دست و پاشان تو شکستی چو نه پا ماند و نه دست
پر گشادند و همه جعفر طیار شدند
اهل دینار کجا امت دیدار کجا
[...]
تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند
همه گلهای چمن در پس دیوار شدند
ای بسا خیره نگاهان که به یک چشم زدن
چون شرر محو در آن شعله دیدار شدند
پرده بردار که از شوق تماشای رخت
[...]
شیعیان زین غم عظمی چه خبردار شدند
همه با هم پیدفن تن او یار شدند
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.