ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو
آیی به حجرهٔ من و گویی که گَل برو
تو ماه تُرکی و من اگر تُرک نیستم
دانم من این قدر که به تُرکی است آب سو
آب حیات تو گر ازین بنده تیره شد
ترکی مکن به کشتنم ای ترک ترکخو
رزق مرا فراخی از آنْ چشمِ تنگِ توست
ای تو هزار دولت و اقبال توبهتو
ای ارسلان قِلِج مَکِش از بهر خون من
عشقت گرفت جملهٔ اجزام موبهمو
زخم قلج مبادا بر عشق تو رسد
از بخل جان نمیکنم ای ترک گفت و گو
بر ما فسون بخواند ککجک ای قشلرن
ای سزدش تو سیرک سزدش قنی بجو
نام تو تَرک گفتم از بهر مغلطه
زیرا که عشق دارد صد حاسد و عدو
دَک تور شنیدم از تو و خاموش ماندم
غماز من بس است در این عشق رنگ و بو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به عشق و زیبایی ماهچهرهای اشاره دارد که ورود او به زندگی شاعر، حالتی خاص و شاعرانه ایجاد کرده است. شاعر با اشاره به زیباییهای او و رابطهاش با عشق، نشان میدهد که هرچند او ترک نیست، اما عشقش به زیباییهای ترکها و ویژگیهای آنها پیوند خورده است. او از حالتی یأسآور نسبت به عشق سخن میگوید و از درد و رنج ناشی از آن سخن میزند. به نوعی این شعر نمایانگر غم و شادی عشق، زیبایی و حسرت است. شاعر همچنین از دشمنان عشق و حسادتهایی که عشق را تهدید میکنند، یاد میکند. در نهایت، اشعار تحت تأثیر عشق و زیبایی، ضمن بیان احساسات عمیق، به مشکلات و زخمهای ناشی از عشق نیز اشاره دارند.
هوش مصنوعی: ای دختر زیبای ترک، چه میشود که روزی به اتاق من بیایی و بگویی که برو؟
هوش مصنوعی: تو همچون ماهی ای زیبا و من اگرچه ترک نیستم، اما میدانم که این حس و زیبایی چه اندازه به زبان و فرهنگ ترکها تعلق دارد.
هوش مصنوعی: اگر آب حیات تو از من بنده نادان دور شود، به خاطر این موضوع مرا نکش. ای ترک، نظر بدی به من نداشته باش.
هوش مصنوعی: رزق و روزی من به خاطر دیدگاه محدود و تنگنظر توست، ای تو که دارای هزار نعمت و خوشبختی هستی.
هوش مصنوعی: ای ارسلان، به خاطر خون من انتقام نگیری، چون عشق تو، تمام وجودم را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: مبادا که محبت تو به خاطر بخل و کینه آسیب ببیند، من هرگز از عشق خود دست نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: بر ما جادو و فریب را میخواند، ای زیبا، ای دلانگیز، که خوراکت را بیاب و به دلخواه خود برسان.
هوش مصنوعی: نام تو را به خاطر بحث و جدل رها کردم، زیرا عشق به تو، حسودان و دشمنان زیادی را به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: شنیدم که تو در دل من هستی و به همین دلیل سکوت کردم، کافی است که دل من در این عشق نشان و نشانهای از تو داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گل روی ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم بدین قدر که به ترکی است گل حجک
همین شعر » بیت ۲
تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم من این قدر که به ترکی است آب سو
به نقل از کانال تلگرام پرنیان ۷ رنگ:
سوزنی سمرقندی:
مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک
وز من به قبله سر مکش ای قبلهٔ یَمک
ای ترک ماهچهره چه باشد اگر شبی
آیی به حجرهٔ من و گویی قُنق گرک
گلروی ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم بدین قدر که به ترکی است گل چیچک
از چشمم ار بر آن چچک تو چکد سرشک
ترکی مکن به کشتن من بر مکش نجک
▫️یمک: لقب پادشاهان تاتار قنق: میهمان
گرک: باید چیچک: گل
نجک: تبر (بچک نیز خوانده شده به معنای چاقو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مولانا:
ای ترک ماهچهره چه گردد که صبح تو
آیی به حجره من و گویی که گَل بَرو
تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم من این قدر که به ترکی است آب سو
آب حیات تو گر از این بنده تیره شد
ترکی مکن به کشتنم ای ترک ترکخو
ای ارسلان، قلج مکش از بهر خون من
عشقت گرفت جملهی اجزام مو به مو
دَک تور شنیدم از تو و خاموش ماند[ ها]م
غماز من بس است در این عشق رنگ و بو
▫️ گل بَرو: نزدیک بیا ارسلان: شیر
سو: آب قلج: شمشیر
دک تور: خاموش باش (در نسخهها دکتر نوشته شده و برای اغلب خوانندگان محل ابهام و سوال است.)
آن کس که گشت ایران ویران بدست او
بسپرد جان بدولت بر شهریار نو
همچون فراسیاب کهن بود جان بداد
بر شهریار پور سیاوش بنار تو
آید چنو سوار دگر بر زمین اگر
[...]
این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو
یا کینه را نهفتن یا عفو و حسن خو
یا آنک ماجرا نکنی به هر فرصتی
یا برکنی ز خویش تو آن کین تو به تو
از یار بد چه رنجی از نقص خود برنج
[...]
ماییم و نیم جان و جهانی و نیمجو
جان از برایِ می که ستاند زما گرو
ای یار اگر نداری طاقت گریز کن
چون از مصافِ عشق برآمد غریو و غو
میدانِ عشق و معرکۀ عشق و زخمِ عشق
[...]
عشق نوست و یار نوست و بهار نو
زان روی خوب روز نو و روزگار نو
چون در نیاید از در من نوبهار من
زانم چه خوشدلی که در آید بهار نو
در نوبهار چون تو نهای در چمن مرا
[...]
هستم بجستجوی تو پوینده کو بکو
باشد که با توأم فتد از دست روبرو
عشقت درید پیرهن صبر من چنانک
نتوان بدست عقل توان کردنش رفو
گر بگذری بشهر ز غوغای عاشقان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.