صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد
میان بندید عشرت را که یار اندر کنار آمد
بشارت می پرستان را که کار افتاد مستان را
که بزم روح گستردند و باده بیخمار آمد
قیامت در قیامت بین نگار سروقامت بین
کز او عالم بهشتی شد هزاران نوبهار آمد
چو او آب حیات آمد چرا آتش برانگیزد
چو او باشد قرار جان چرا جان بیقرار آمد
درآ ساقی دگرباره بکن عشاق را چاره
که آهوچشم خون خواره چو شیر اندر شکار آمد
چو کار جان به جان آمد ندای الامان آمد
که لشکرهای عشق او به دروازه حصار آمد
رود جان بداندیشش به شمشیر و کفن پیشش
که هرک از عشق برگردد به آخر شرمسار آمد
نه اول ماند و نی آخر مرا در عشق آن فاخر
که عاشق همچو نی آمد و عشق او چو نار آمد
اگر چه لطف شمس الدین تبریزی گذر دارد
ز باد و آب و خاک و نار جان هر چهار آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و زیبایی است، که در آن شاعر به وصف محبوبی میپردازد که وجودش شادی و سرور به همراه دارد. عشق در این شعر، به عنوان نیرویی قوی و زندهکننده توصیف شده و به نوعی او را آب حیات میداند. شاعر دعوت به شرکت در جشن و بزم میکند و از عاشقان میخواهد که از عشق و زیبایی بهرهمند شوند. همچنین، به نوعی از چالشها و خطرات عشق نیز اشاره شده و بیان میکند که عشق میتواند زندگی و دل را دگرگون کند. در نهایت، شاعر به لطف و اثرات شمسالدین تبریزی اشاره میکند که تأثیر عمیقی بر روح و جان دارد.
هوش مصنوعی: ای عاشقان، بشنوید! چون زیبایی به میان آمد، دیگر لذت را متوقف کنید؛ زیرا محبوب در کنار شماست.
هوش مصنوعی: خبر خوب برای پرستندگان عشق که کارشان به راه افتاده و خوشگذرانها که به میهمانی روحانی پرداختهاند و شراب بیمستی برایشان فراهم شده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زیبایی و قامت دلربا و افسونگری او به قدری مشهود است که به واسطهٔ وجودش، هزاران بهار دلنشین به عالم میآید و اینجا بهشتی برای ما رقم میزند.
هوش مصنوعی: وقتی او مانند آب حیات است، چرا باید آتش را شعلهور کند؟ وقتی او آرامش بخش جان است، چرا جان بیقراری را احساس کند؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، دوباره به میخانه بیا و دلهای عاشقان را خوش کن. زیرا چشمهای زیبا مانند آهو، در پی شکار دل و جان ما آمدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که کار به وضعیت بحرانی رسید و جان به خطر افتاد، نداهایی به گوش رسید که از حضور لشکرهای عشق او در نزدیکی دیوارهای دفاعی خبر میداد.
هوش مصنوعی: رود جان، کسی که به عشق فکر بدی دارد، با شمشیر و کفن روبهرو میشود؛ زیرا هر کس که از عشق برگردد، در نهایت شرمنده خواهد بود.
هوش مصنوعی: نه آغازش باقی ماند و نه پایانی برای من در عشق آن شخص بزرگوار. زیرا عاشق، شبیه نی است و عشق او مانند آتش میباشد.
هوش مصنوعی: شمس الدین تبریزی، با وجود اینکه از عناصر طبیعی مانند باد، آب، خاک و آتش فراتر میرود، جان و روح هر چهار این عناصر را به ارمغان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح و روح آمد
خرامان ساقی مه رو به ایثار عقار آمد
صفا آمد صفا آمد که سنگ و ریگ روشن شد
[...]
نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد
که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد
سبکسر در فنای خویش بیش از خصم می کوشد
زبی مغزی به پای خود کدو بالای دار آمد
زگردش ماند پرگار فلک با آن سبکسیری
[...]
به دشت کربلا سلطان دین را چون گذار آمد
برای قتلش از هر سو سپاه بی شمار آمد
هزار و نهصد و پنجاه و یک زخمش به تن وارد
ز وارون گردشی های سپهر کجمدار آمد
رسید ازکوفه و شامش صف اندر صف ز پی اعدا
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.