تا آفتاب رایت گل آشکار شد
از توبه شکسته جهان لاله زار شد
مغزی که بود مستند فرمانروای عقل
پامال ترکتاز نسیم بهار شد
رنگی که از شکستگی آن رو فتاده بود
از پرتو سهیل قدح لاله زار شد
بر سرکشان به خلق توان دست یافتن
بوی گل پیاده به صرصر سوار شد
افتادگی گزین که به این کرسی بلند
شبنم قدم گذاشت به خورشید یار شد
بر شاخ سرو تکیه چو قمری چرا کنم
نتوان به دوش مردم آزاده بار شد
هر کس به صدق در قدم خم گذاشت سر
در عرض یک دو هفته فلاطون شعار شد
صائب به کاوش مژده امیدوار باش
زین ره عقیق کرد سفر نامدار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز آمد آنکه ملک بدو کامکار شد
باز آمد آنکه بخت بدو بختیار شد
بر پای ظلم هیبت او پای بند گشت
در دست عدل دولت او استوار شد
بیدار بود فتنه کنون مست خواب گشت
[...]
گل باز نزد آن بت فرخار خار شد
بر دل ز وصل او غم دشخوار خوار شد
آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد
اجزای خاک حامله بودند از آسمان
نه ماه گشت حامله زان بیقرار شد
گلنار پرگره شد و جوبار پرزره
[...]
در شعر هر که از پی معنی خاص رفت
شیری است که بقوت خود در شکار شد
وانکس که خوی کرد که معنی برد ز غیر
چو روبه از شکار کسان ریزه خوار شد
کم همتی مکن که در فیض بسته نیست
[...]
جانم اسیر دام سر زلف یار شد
دل در هوای حسن رخش بیقرار شد
جانها معطرست و دو عالم پر از نسیم
تا زلف عنبرین برخت مشکبار شد
زآوازه فراق تو دلها بباد رفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.