تا آفتاب رایت گل آشکار شد
از توبه شکسته جهان لاله زار شد
مغزی که بود مستند فرمانروای عقل
پامال ترکتاز نسیم بهار شد
رنگی که از شکستگی آن رو فتاده بود
از پرتو سهیل قدح لاله زار شد
بر سرکشان به خلق توان دست یافتن
بوی گل پیاده به صرصر سوار شد
افتادگی گزین که به این کرسی بلند
شبنم قدم گذاشت به خورشید یار شد
بر شاخ سرو تکیه چو قمری چرا کنم
نتوان به دوش مردم آزاده بار شد
هر کس به صدق در قدم خم گذاشت سر
در عرض یک دو هفته فلاطون شعار شد
صائب به کاوش مژده امیدوار باش
زین ره عقیق کرد سفر نامدار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تحولات مثبت و زیباییهای دنیا پس از ظهور خورشید و نور امید میپردازد. با روشن شدن آفتاب، دنیای گلها و لالهها شکوفا میشود و موجودات از جهل و خامی رهایی مییابند. عقل و دانش از خواب بیدار شده و انسانها با صدق و صداقت به درک و معرفت دست مییابند. شاعر به دوستی و همکاری در جامعه تأکید میکند و از تلاش برای تحقق زیبایی و امید در زندگی سخن میگوید. به طور کلی، این شعر تجلی شگفتیهای طبیعت و تحول انسانی است.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید رایت گل به روشنی درآمد، با شکسته شدن توبه، جهان به باغی از لالهها تبدیل شد.
هوش مصنوعی: ذهنی که بر اساس فرمان عقل عمل میکند، با وزش نسیم بهاری تحت تأثیر قرار گرفته و به آرامی تحت فشار قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: رنگی که به خاطر شکستگی آن نمایان شده بود، با نور ستاره سهیل به رنگ قرمز گل لاله تبدیل شد.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش میتوان به دستاوردهای بزرگ رسید، همانطور که کسی میتواند در برابر طوفان، با عطر گلها به جلو برود.
هوش مصنوعی: تواضع و فروتنی را انتخاب کن؛ چرا که این شخص با وجود اینکه در مرتبهای بلند قرار دارد، همچون شبنم پای خود را به محضر خورشید گذاشته و با یار خود یکی شده است.
هوش مصنوعی: چرا باید به مانند قمری بر شاخ سرو تکیه کنم، وقتی که نمیتوانم بار سنگینی را بر دوش انسانهای آزاده بگذارم؟
هوش مصنوعی: هر فردی که با صداقت قدم بردارد، به زودی به جایگاه بلندی مانند فلاطون دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: صائب، با امید به یافتن خبرهای خوش، به جستجو بپرداز؛ زیرا در این مسیر، ارزشمند و معروف خواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز آمد آنکه ملک بدو کامکار شد
باز آمد آنکه بخت بدو بختیار شد
بر پای ظلم هیبت او پای بند گشت
در دست عدل دولت او استوار شد
بیدار بود فتنه کنون مست خواب گشت
[...]
گل باز نزد آن بت فرخار خار شد
بر دل ز وصل او غم دشخوار خوار شد
آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد
اجزای خاک حامله بودند از آسمان
نه ماه گشت حامله زان بیقرار شد
گلنار پرگره شد و جوبار پرزره
[...]
در شعر هر که از پی معنی خاص رفت
شیری است که بقوت خود در شکار شد
وانکس که خوی کرد که معنی برد ز غیر
چو روبه از شکار کسان ریزه خوار شد
کم همتی مکن که در فیض بسته نیست
[...]
جانم اسیر دام سر زلف یار شد
دل در هوای حسن رخش بیقرار شد
جانها معطرست و دو عالم پر از نسیم
تا زلف عنبرین برخت مشکبار شد
زآوازه فراق تو دلها بباد رفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.