گنجور

 
صائب تبریزی

مکن با ارتکاب جرم اظهار پشیمانی

چه لازم با دروغ آمیختن آلوده دامانی؟

منه زنهار دل بر مهلت صد ساله دنیا

که آخر می شود، چندان که یک تسبیح گردانی

ترا گردند چون پروانه گرد سر پریزادان

اگر از خامشی بر لب نهی مهر سلیمانی

نه امروزست از اشک یتیمی دامنم دریا

ز طفلی کشتی گهواره من بود طوفانی

مکن چین جبین زنهار در کار گرفتاران

که سوهانی است بند دوستی را چین پیشانی

ازین آشفته تر کن ای صبا آن زلف مشکین را

که فیض بوی خوش بسیار گردد در پریشانی

در آن گلشن که آن شمشاد بالا جلوه گر گردد

ز طوق قمریان زنار بندد سرو بستانی

من حیران چه سازم کز تماشای خرام او

ز گردش باز می ماند فلک چون چشم قربانی

مگو بی پرده پیش خلق حال خود چو بی شرمان

که کشف عورت فقرست اظهار پریشانی

تجرد قطع زنار علایق می کند صائب

سلاحی نیست تیغ تیز را بهتر ز عریانی

 
 
 
رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه