در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
من در پی آن دلبر عیار برفتم
او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد
من در عجب افتادم از آن قطب یگانه
کز یک نظرش جمله وجودم همه جان کرد
ناگاه یک آهو به دو صد رنگ عیان شد
کز تابش حسنش مه و خورشید فغان کرد
آن آهوی خوش ناف به تبریز روان گشت
بغداد جهان را به بصیرت همدان کرد
آن کس که ورا کرد به تقلید سجودی
فرخنده و بگزیده و محبوب زمان کرد
آنها که بگفتند که ما کامل و فردیم
سرگشته و سودایی و رسوای جهان کرد
سلطان عرفناک بدش محرم اسرار
تا سر تجلی ازل جمله بیان کرد
شمس الحق تبریز چو بگشاد پر عشق
جبریل امین را ز پی خویش دوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی و تاثیر عمیق آن بر روح و جان انسان است. شاعر از تجربه خود در دنیای عشق سخن میگوید و به علاقهای که به یک دلبر دارد اشاره میکند. او از حیرت و شگفتی خود در مقابل زیبایی آن دلبر سخن میگوید و به ارتباط عمیق میان عشق و هستی اشاره میکند. شاعر سپس به نمادهایی چون آهو، ماه و خورشید اشاره میکند که نشاندهنده زیبایی و جذابیت عشق هستند. در انتهای متن، شاعر به تجلیات عرفانی و معرفت اشاره میکند و به شخصیت "شمس الحق تبریز" میپردازد که نقش مهمی در بیداری روحی و معرفتبخشی ایفا میکند. این شعر در واقع بیانگر جستجوی عشق و یافتن حقیقت وجودی است.
هوش مصنوعی: در کوچهي خرابات، عشق مرا به خود کشید و آن معشوق زیرک، نشان من را دید و شناسایی کرد.
هوش مصنوعی: من به دنبال معشوقه فریبندهام رفتم، اما او در آن لحظه چهرهاش را از من پنهان کرد.
هوش مصنوعی: من شگفتزدهام از آن سرور بیهمتا که با یک نگاهش کل وجودم را زنده کرد.
هوش مصنوعی: ناگهان یک آهو با زیباییهای بسیار نمایان شد، به طوری که از نور زیباییاش، ماه و خورشید نیز به زاری درآمدند.
هوش مصنوعی: آن آهوی زیبا و خوشرفتار به سمت تبریز حرکت کرد و بغداد دنیا را با دانایی و بینش همدان روشن ساخت.
هوش مصنوعی: آن کسی که به خاطر او به طرز خاصی سجده میکند و او را محبوب و مورد توجه زمانه قرار میدهد، در واقع به نوعی ارادت و احترام به او نشان میدهد.
هوش مصنوعی: آنهایی که ادعا کردند که ما کامل و بینقص هستیم، در واقع دچار سرگشتگی و جنون شدهاند و باعث رسوایی خودشان در دنیا گردیدهاند.
هوش مصنوعی: سلطان عالم و عرفان، به کسی که با اسرار پنهانی آشناست، تعلق خاطر دارد و همه حقایق و جلوههای ابتدایی هستی را به وضوح بیان میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که شمس الحق تبریزی عشق را به تصویر کشید، مانند جبرئیل امین که برای پیدا کردن او به شتاب افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ترکی که همی بر سمن از مشک نشان کرد
یک باره سمن برگ به شمشاد نهانکرد
تا ساده زَنَخ بود همه قصد به دل داشت
واکنون که خط آورد همه قصد بهجان کرد
چون زلف به خم بود مرا پشت به خم کرد
[...]
هر جور که بر عاشق بیسیم توان کرد
امروز بتم بر من سرگشته چنان کرد
از بس که ستم کرد به من بر چو مرا دید
شرم آمدش از روی من و روی نهان کرد
گفتم که چنان کن که دلم خون شود از غم
[...]
زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
عشق تو مرا رانده به گرد دو جهان کرد
گویی که بلا با سر زلف تو قرین بود
گویی که قضا با غم عشق تو قران کرد
اندر طلب زلف تو عمری دل من رفت
[...]
انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد
زیرا که نه روییست کز او صبر توان کرد
امروز یقین شد که تو محبوب خدایی
کز عالم جان این همه دل با تو روان کرد
مشتاق تو را کی بود آرام و صبوری
[...]
با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد
کان قصه توانیم بصد سال بیان کرد
از خانه دل رخت صبوری بدر انداخت
چه جای صبوری که از اینخانه روان کرد
با باغ و بهار طربم آتش شوقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.