بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی
غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی
منم مخمور و مست تو قدح خواهم ز دست تو
قدح از دست تو خوشتر که می جان است و تو جانی
بیا ساقی کم آزارم که من از خویش بیزارم
بنه بر دست آن شیشه به قانون پری خوانی
چنان کن شیشه را ساده که گوید خود منم باده
به حق خویشی ای ساقی که بیخویشم تو بنشانی
به عشق و جست و جوی تو سبو بردم به جوی تو
بحمدالله که دانستم که ما را خود تو جویانی
تو خواهم کز نکوکاری سبو را نیک پر داری
از آن میهای روحانی وزان خمهای پنهانی
میی اندر سرم کردی و دیگر وعدهام کردی
به جان پاکت ای ساقی که پیمان را نگردانی
که ساقی الستی تو قرار جان مستی تو
در خیبر شکستی تو به بازوی مسلمانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عید و جشن و شوق نوشیدن میباشد. شاعر از ساقی میخواهد که او را با می و بادهای خوش و نیکو سیراب کند. او احساس میکند که از خود دور شده و به عشق و جستجوی ساقی تمایل دارد. شاعر میخواهد که ساقی شیشه را به شکلی ساده و زیبا پر کند تا خود را به یاد باده بیندازد. او همچنین به نعمتهایی که ساقی برای او فراهم کرده اشاره میکند و از او میخواهد که وعدههایش را به سرانجام برساند. این شعر به تمایل به عشق و شادی در عید و زیبایی لحظات مربوط میشود.
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده است، ای ساقی، تو نمیدانی که چگونه بندگان به خدمت سلطان آمدهاند. بیار مهمانی را که مناسب مقام سلطنت باشد.
هوش مصنوعی: من در حال سرخوشی و مستی هستم و میخواهم از دست تو جام بگیرم. این جام که از دست تو میگیرم، برایم عزیزتر از هر چیزی است زیرا تو همان جان منی.
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، مرا کمتر آزار بده، چون من از خودم و حالتی که دارم خستهام. آن شیشه را به دست من بگذار تا از سرمستی و شور عشق بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: شیشه را به گونهای درست کن که انگار خود را میشناسد و میگوید من همان شراب هستم. ای ساقی، به حق دوستیات، تو میتوانی کسی را که به تنهایی و بیکس است، آرامش دهی.
هوش مصنوعی: در پی عشق تو به جستجو پرداختم و به سراب تو رسیدم. خوشبختانه فهمیدم که خود تو هم در جستجوی ما هستی.
هوش مصنوعی: من میخواهم تو از خوبی و نیکی، ظرف را به خوبی پر کنی از آن شرابهای معنوی و از آن خمرههای پنهانی.
هوش مصنوعی: تو با می، ذهنم را مشغول کردی و به من وعده دادی که به جان پاکت، عهد و پیمان را زیر پا نگذاری.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو در لیاقت و قدرت خود، آرامش و شاکر بودن را برای جانهای مست به ارمغان میآوری. تو با قدرتی که داشتی، در خیبر پیروزی را به ارمغان آوردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.