دل از گفتار ناسنجیده بی آرام می گردد
که شکر خواب، تلخ از مرغ بی هنگام می گردد
تلافی را مکافات عمل در آستین دارد
دهن گوینده را تلخ اول از دشنام می گردد
ندارد نامداری حاصلی غیر از سیه رویی
عقیق از ساده لوحیها به گرد نام می گردد
دوامی نیست رنگ آمیزی میهای لعلی را
نبیند زردرویی هر که خون آشام می گردد
اگر خورشید تابان پخته می سازد ثمرها را
زروی آتشین چون آرزوها خام می گردد؟
کند هر کس که در دولت فرامش دوستداران را
زدولت کام دل نادیده، دشمنکام می گردد
مروت نیست خندیدن به حال ما سیه روزان
زخط صبح بناگوش تو آخر شام می گردد
شود چون از شراب لاله گون گلگل رخ ساقی
پی تسخیر دل، گیرنده چون گلدام می گردد
به حسن استماع از شکوه خالی می شود دلها
دل مینا تهی از گوش پهن جام می گردد
مه تابان کجا مستور از ابر تنک گردد؟
نهان در جامه کی آن سروسیم اندام می گردد؟
زعاشق دار و گیر حسن سرکش می شود افزون
که بهر سرو، طوق قمریان گلدام می گردد
مگر از التفات خاص تسخیرش کنی، ورنه
تسلی کی دل صائب به لطف عام می گردد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همیبینیم ساقی را که گرد جام میگردد
ز زر پخته بویی بر که سیم اندام میگردد
دگر دل دل نمیباشد دگر جان مینیارامد
که آن ماه دل و جانها به گرد بام میگردد
چو خرمن کرد ماه ما بر آن شد تا بسوزاند
[...]
دل صد پاره زان گرد می گلفام می گردد
که این اوراق را شیرازه خط جام می گردد
ندارد دل قرار از گردش گردون، چه دورست این
که طفل از جنبش گهواره بی آرام می گردد
درین محفل که صاف از درد و درد از صاف می جوشد
[...]
چنان از اضطرابم خوش دل آن خودکام می گردد
که از گردیدن حالم به بزمش جام می گردد
نصیبی بهر سروستان جنت تا به دست آرد
رعونت روز و شب برگرد آن اندام می گردد
گهی لب را تکلم آشنا گردان سرت گردم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.