گنجور

 
مولانا

چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این

بلی ولیک بده اولا شراب گزین

بده به خمس مبارک مرا ششم جامی

بگو بگیر و درآشام خمس با خمسین

غزال خویش به من ده غزل ز من بستان

نمای چهره شعریت و شعر تازه ببین

خمار شعر نگویم خمار من بشکن

بدان میی که نگنجد در آسمان و زمین

ستیزه روی مرا لطف و دلبری تو کرد

وگر نه سخت ادبناک بودم و مسکین

هزارساله ادب را به یک قدح ببری

خمار عشق تو نگذاشت دیده شرمین

ز سایه تو جهان پر ز لیلی و مجنون

هزار ویسه بسازد هزار گون رامین

وگر نه سایه نمودی جمال وحدت تو

در این جهان نه قران هست آمدی نه قرین

تو آفتابی و جز تو چو سایه تابع توست

گهی رود به شمال و گهی دود به یمین

گهی محیط جهان و گهی به کل فانی

به دست توست مسخر چو مهره تکوین

جمال و حسن تو ساکن چو عشق ما پیچان

جبین هجر تو بی‌چین چو سفره ما پرچین

سکون حسن عجبتر که بی‌قراری ما

و باز از این دو عجبتر چو سر کنی ز کمین

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۰۸۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

ترنج بیدار اندر شده به خواب گران

گل غنوده برانگیخته سر از بالین

هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت

سر از دریچه زرین برون کند چو نگین

عنصری

بخار دریا بر اورمزد و فروردین

همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین

ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر

ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین

بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا

[...]

فرخی سیستانی

همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین

همی ستاند سنبل ولایت نسرین

بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ

به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین

میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین

نشان غالیه اندر میان غالیه دان

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین

بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین

مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست

حدیث کردن شیرین او به از شیرین

اگر بچین بنگارند نقش چهره او

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه