از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا
شب و روزم ز تو روشن زهی رعنا زهی زیبا
تو پاک پاکی از صورت ولیک از پرتو نورت
نمایی صورتی هر دم چه باحسن و چه بابالا
چو ابرو را چنین کردی چه صورتهای چین کردی
مرا بیعقل و دین کردی بر آن نقش و بر آن حورا
مرا گویی چه عشقست این که نی بالا نه پستست این
چه صیدی بی ز شستست این درون موج این دریا
ایا معشوق هر قدسی چو میدانی چه میپرسی
که سر عرش و صد کرسی ز تو ظاهر شود پیدا
زدی در من یکی آتش که شد جان مرا مفرش
که تا آتش شود گل خوش که تا یکتا شود صد تا
فرست آن عشق ساقی را بگردان جام باقی را
که از مزج و تلاقی را ندانم جامش از صهبا
بکن این رمز را تعیین بگو مخدوم شمس الدین
به تبریز نکوآیین ببر این نکته غرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن عباراتی عاشقانه و عارفانه است که از معشوق الهی و زیباییهای او سخن میگوید. شاعر از روشنایی و زیبایی معشوق سخن میگوید و از تأثیر نور او بر زندگیاش. او اشاره میکند که معشوق چطور میتواند به شکلهای مختلف ظاهر شود و این زیباییاش او را از خود بیخود کرده است. شاعر در جستجوی درک عشق واقعی است و از حالات درونیاش پس از تجربه این عشق سخن میگوید. در پایان، شاعر از عشق و نمیدانم در کنار ذهن معشوق و اشاره به یک شخصیت معنوی به نام شمس الدین سخن میگوید و خواهان انتقال این نکات به اوست.
هوش مصنوعی: ای مولا، تو نور زندگی من هستی، چه امروز و چه فردا، روزها و شبهایم از تو روشن است. تو زیبا و فرخندهای هستی.
هوش مصنوعی: تو خودت بسیار پاک و بیآلایش هستی، اما پرتو نورت به هر حال چهرهای زیبا و دلانگیز به نمایش میگذارد، چه در حالات خوب و چه در حالات دیگر.
هوش مصنوعی: وقتی که ابروهایت را به این شکل درآوردهای، چه زیباییهایی را خلق کردهای. تو با این کار مرا از عقل و دینم بینصیب کردی، به خاطر آن نقش و زیباییای که داری.
هوش مصنوعی: دربارهٔ عشق صحبت میکنی، اما آیا میدانی این چه حسی است که نه در موقعیت بالا قرار میگیرد و نه پایین؟ این چه تلهای است که بدون دستان کسی قربانی میشود؟ این حالت در میان امواج این دریا چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: آیا میدانی که معشوق هر موجودی چه ویژگیهایی دارد؟ از تو پرسش میکند که چرا قدرت نمایی میکند و از عرش و تخت عالیاش خود را آشکار میسازد؟
هوش مصنوعی: شما در من آتشی ایجاد کردید که جانم را به تلاطم انداخت، بهطوریکه میخواهم احساسات و زیباییهای مختلفی را تجربه کنم و به یک حالات یکتا و بینظیر برسم.
هوش مصنوعی: بفرست آن عشق را که ساقی همچنان جام باقی را بچرخاند؛ زیرا من از ترکیب و آمیزش آنها اطلاعی ندارم و نمیدانم جامش از شراب ناب است یا نه.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که کسی باید رمز و راز خاصی را روشن کند. همچنین اشاره به این دارد که شخصی به نام شمس الدین باید به تبریز برود و نکته مهمی را بگوید. در کل، درخواست و اشارهای به اهمیت کار و سفر به تبریز و ارتباط با شخصی خاص وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا
ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون
[...]
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها
چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
[...]
چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا
زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟
چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی
چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا
گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون
[...]
بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا
بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا
ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا
که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا
ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق
[...]
سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا
نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا
چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه
ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا
گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.