چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه
ز ذره ذره شنو لا اله الا الله
چه جای ذره که چون آفتاب جان آمد
ز آفتاب ربودند خود قبا و کلاه
ز آب و گل چو برآمد مه دل آدم وار
صد آفتاب چو یوسف فروشود در چاه
سری ز خاک برآور که کم ز مور نهای
خبر ببر بر موران ز دشت و خرمنگاه
از آن به دانه پوسیده مور قانع شد
که او ز سنبل سرسبز ما نبود آگاه
بگو به مور بهار است و دست و پا داری
چرا ز گور نسازی به سوی صحرا راه
چه جای مور سلیمان درید جامه شوق
مرا مگیر خدا زین مثالهای تباه
ولی به قد خریدار میبرند قبا
اگر چه جامه دراز است هست قد کوتاه
بیار قد درازی که تا فروبریم
قبا که پیش درازیش بسکلد زه ماه
خموش کردم از این پس که از خموشی من
جدا شود حق و باطل چنانک دانه ز کاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره بیداری و آگاهی انسان از حقایق الهی و وجود پروردگار میباشد. شاعر با استفاده از تشبیهات و نمادها، به تأثیرات آفتاب و نور الهی اشاره میکند که میتواند جان انسان را روشن کند. نکتهای که شاعر به آن اشاره میکند این است که هرچند انسان در ابتدا ممکن است در دنیای مادی و کثرت غرق شده باشد، اما با آگاهی و بیداری میتواند به حقیقت وجودی خود پی ببرد.
شاعر همچنین به قیاس موری اشاره میکند که از دانه پوسیده قانع شده و بیداری و حرکت به سوی صحرا را فراموش کرده است، و برای انسان ناپاکی وجود دارد که به جستجوی حقیقت برود و از شرایط محدود خود خارج شود. این متن دعوتی به جستجوی آگاهی و حرکت به سوی حقیقت است و به انسان یادآور میشود که از خواب غفلت بیدار شود و تلاش کند تا حقیقت را بشناسد و به آن نزدیک شود.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید از عمق تاریکی آب بیرون میآید، از هر ذرهای صدای «لا اله الا الله» به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: چه جای کوچک و ناچیزی برای ذرهای است که وقتی جانش به آفتاب میرسد، خود را از آفتاب میگیرد و قبا و کلاهی برای خود برمیدارد.
هوش مصنوعی: انسان با ترکیب آب و خاک به وجود میآید و در دلش نور و روشنایی دارد. اما در این دنیا، همچون یوسف که در چاه افتاد، با مشکلات و مصائب مواجه میشود.
هوش مصنوعی: سر خود را از خاک بلند کن، زیرا تو کمتر از یک مورچه نیستی. برو و به مورچهها از دشت و خرمن بگو.
هوش مصنوعی: مور از دانهای که پوسیده بود، راضی شد، چون میدانست که سنبل سبز ما، برای او دسترسپذیر نیست.
هوش مصنوعی: به مور بگو که بهار آمده و تو هنوز زندگی میکنی، پس چرا از خواب گور بیرون نمیآیی و به سمت دشت نمیروی؟
هوش مصنوعی: جایگاه کوچک و ناچیز مور سلیمان نمیتواند شوق و اشتیاق من را از بین ببرد. ای خدا، مرا از این مثالها و تشبیهات بیارزش حفظ کن.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر چیزی بر اساس خواسته و نیاز دیگران سنجیده میشود. حتی اگر یک لباس از نظر طول و اندازه کامل باشد، در نهایت به اندازه و سلیقه خریدار اهمیت داده میشود. در واقع، ارزش و زیبایی یک چیز به دیدگاه و نیاز شخصی که آن را میخواهد بستگی دارد.
هوش مصنوعی: بیا قامت بلندی بیاور که بتوانیم قبا را تا بپاییم، زیرا قدش به قدری بلند است که مانند ماه میدرخشد.
هوش مصنوعی: از این پس ساکت میشوم تا حقیقت و نادرستی از هم جدا شوند، مانند دانهای که از کاه تفکیک میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.