مرا در خنده میآرد بهاری
مرا سرگشته میدارد خماری
مرا در چرخ آوردهست ماهی
مرا بییار گردانید یاری
چو تاری گشتم از آواز چنگی
نوایش فاش و پیدا نیست تاری
جهانی چون غباری او برانگیخت
که پنهان شد چو بادی در غباری
حیاتی چون شرار آن شه برافروخت
که پنهان شد چو سوزی در شراری
جمال گلستان آن کس برآراست
که پنهان شد چو گل در جان خاری
دلم گوید که ساقی را تو میگو
که جانم مست آن باقی است باری
دلم چون آینه خاموش گویاست
به دست بوالعجب آیینه داری
کز او در آینه ساعت به ساعت
همیتابد عجب نقش و نگاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات خود را با بهاری که او را به خنده و شادی میآورد، آغاز میکند. او در حالت خماری و سرگشتگی قرار دارد و ماهی او را در چرخ زندگی میچرخاند. شاعر به تنهایی و بییار بودن خود اشاره میکند و حس میکند که مانند توری از آواز چنگی در بین صدای موسیقی پنهان شده است. او جهانی پر از غبار را توصیف میکند و احساسات زندگی را به شعلهای که پنهان است نسبت میدهد. جمال و زیبایی محبوبش را با گلی در یک خاری تشبیه میکند که در دل سرشار عشق و ارادت اوست. در نهایت، شاعر از ساقی میخواهد تا او را بنگارد، زیرا دلش به خاطر عشق به معشوق مست است، و آینهای را توصیف میکند که در آن جلوههای زیبای زندگی و احساساتش منعکس میشود.
هوش مصنوعی: بهار با زیباییهایش مرا شاد و خوشحال میکند، اما در عین حال این شادی باعث میشود که دچار رویاپردازی و سرگشتگی شوم.
هوش مصنوعی: ماهی در زندگی من مانند قمر در آسمان میچرخد و من را تنها و بییار رها کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که به مانند یک طناب شدم، صدای چنگی شنیدم که فراتر از صحبتها و زمزمههاست، اما خود آن صدا آشکار و نمایان نیست.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که جهان مانند یک غبار است که بهطور ناگهانی برمیخیزد و سپس مانند بادی در میان غبار، ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: وجودی چون شعله، آن شاه را روشن کرد، به طوری که همچون آتشی پنهان شد و در دل شعلهای نهان گشت.
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت گلستان به آن شخص مربوط میشود که در برابر درخت خاری پنهان شده است، درست مانند گل که درون شاخسار خاری نهفته است.
هوش مصنوعی: دل مرا میگوید که به ساقی بگویی، چون جانم هنوز به یاد آن باقی است و تحت تاثیر آن مستی است.
هوش مصنوعی: دل من مانند یک آینه خاموش، اما سرشار از گفت و گو و احساسات است، و تو هنر آینهداری را به خوبی در دست داری.
هوش مصنوعی: از او، هر ساعت در آینه، تصویر و نقشی شگفتانگیز و زیبایی نقش میبندد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان را نیست جز مردم شکاری
نه جز خور هست کس را نیز کاری
یکی مر گاو بر پروار را کس
جز از قصاب ناید خواستاری
کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر
[...]
ز تو نشگفت فضل و بردباری
چنان کز ما جفا و زشتکاری
بهمو واجی چرا ته بیقراری
چو گل پروردهٔ باد بهاری
چرا گردی بهکوه و دشت و صحرا
بهجان او ندارم اختیاری
ندارم جز غم تو غمگساری
نه جز تیمار تو تیمارداری
مرا از تو غم تو یادگارست
از این بهتر چه باشد یادگاری
بدان تا روزگارم خوش کنی تو
[...]
الا ای خوش نسیم نو بهاری
تو بوی زلف آن بت روی داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.