با روی تو کفر است به معنی نگریدن
یا باغ صفا را به یکی تره خریدن
با پر تو مرغان ضمیر دل ما را
در جنت فردوس حرام است پریدن
اندر فلک عشق هر آن مه که بتابد
آن ابر تو است ای مه و فرض است دریدن
دشتی که چراگاه شکاران تو باشد
شیران بنیارند در آن دست چریدن
هر عشق که از آتش حسن تو نخیزد
آن عشق حرام است و صلای فسریدن
در باطن من جان من از غیر تو ببرید
محسوس شنیدم من آواز بریدن
در خواب شود غافل از این دولت بیدار
از پوست چه شیره بودت در فشریدن
رنجور شقاوت چو بیفتاد به یاسین
لاحول بود چاره و انگشت گزیدن
جز عشق خداوندی شمس الحق تبریز
آن موی بصر باشد باید ستریدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوقش، شمس الحق تبریز، است. شاعر با زبان زیبا و استعارات، نشان میدهد که عشق حقیقی فقط از زیبایی معشوق ناشی میشود و هر عشقی که در این راستا نباشد، نادرست و حرام است. او همچنین به تضاد عشق و غفلت اشاره میکند و بر اهمیت بیداری در عشق واقعی تأکید میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق به خدا و معشوق الهی (شمس) تنها عشق واقعی و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم اشاره دارد که عدم توجه به زیبایی و جذابیت چهره تو نوعی کفر به حساب میآید. همچنین میتوان به گونهای دیگر گفت که مانند خریدن یک باغ زیبا با یک چیز بیارزش مثل تره میباشد، که این هم نشاندهنده بیاعتنایی به ارزشهای واقعی است.
هوش مصنوعی: در دل ما، پرواز کردن با پرهای تو در بهشت فردوس ممکن نیست.
هوش مصنوعی: در آسمان عشق، هر ماهی که درخشش دارد، تویی ای ماه، و لازم است که از این ابر بگذری.
هوش مصنوعی: دشتی که برای شکار حیوانات باشد، شیران در آنجا زندگی میکنند و به راحتی میتوانند دستپروردهها را بچرند.
هوش مصنوعی: هر عشقی که از زیبایی و جذابیت تو ناشی نشود، عشق نادرستی است و به نوعی باعث افول و فساد میشود.
هوش مصنوعی: در درون من، روح من به سبب غیر از تو از پیوند خود جدا شد. من صدای این جدایی را به وضوح شنیدم.
هوش مصنوعی: در خواب غافل از این موقعیت بیداری، مانند این است که از پوست چه شیرهای بیرون میآوری.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به شدت دچار رنج و سختی میشود و ناامیدی بر او غلبه میکند، دیگر هیچ راه حلی برای او وجود ندارد و تنها میتواند به سرنوشت خود افسوس بخورد.
هوش مصنوعی: به جز عشق خداوندی شمس الحق تبریز، هیچ چیز دیگری ارزش توجه و توجه جدی را ندارد، پس باید با شوق و دلبستگی به این عشق پرداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از یار بریدن بسزا وار گزیدن
مستم ز بنفشه بسمن برگ گزیدن
چون سیم کشیده شده مویم بجوانی
از راز نهان کردن و اندیشه کشیدن
از بسکه سخندانم هر گونه بگویم
[...]
جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن
کز زلف بیاموختهای پرده دریدن
فریادرس او را که به دام تو درافتاد
یا نیست ترامذهب فریاد رسیدن
ما صبر گزیدیم به دام تو که در دام
[...]
ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن
وز نیک و بدت پاک بخواهیم بریدن
هر چند شب غفلت و مستیت دراز است
ما بر همه چون صبح بخواهیم دمیدن
در پرده ناموس و دغل چند گریزی
[...]
گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن
جان پیش کشم تا به کی از جور کشیدن
طاقت برسیدهست ز طوفانِ فراقم
فریاد ز من وز تو به فریاد رسیدن
بر من چه ملامت اگرم طاقتِ آن نیست
[...]
امروز درین شهر هر آن دل که شود گم
در حلقه گیسوی تو باید طلبیدن
چون سرو ثبات قدمی گیر که رشته ست
چون بلبل ازین شاخ بدان شاخ پریدن
باید قدمی بر سر هستی زدن اوّل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.