گنجور

 
صائب تبریزی

فروغ ماه محال است پایدار بود

دو هفته است لباسی که مستعار بود

مباش در پی زینت که طره زرتار

به فرق مرده دلان شمع برمزاربود

فریب راستی از کجروان مخور زنهار

که بدگهرچوشودراست تیرماربود

ز اختیار مزن دم چونیستی آزاد

کدام بنده شنیدی به اختیار بود

زبان آتش سوزنده را کند کوتاه

جبین هر که ز خجلت ستاره بار بود

به قدر حوصله از راز می کنند آگاه

که بحر جای گهرهای شاهوار بود

اگر ز عشق دلت شد دو نیم خندان باش

که دل دونیم چوگردید ذوالفقاربود

فنا به سلطنت اهل حق نیابد راه

ز دار رایت منصور پایدار بود

چنان که جنبش نبض قلم ز گفتارست

حیات من به سخنهای آبداربود

به منزل از همه کس پیشتر رسد صائب

سبکروی که درین راه بردبار بود

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
قطران تبریزی

گه بهار همه خلق جفت یار بود

مر از یار جدائی گه بهار بود

مرا چگونه بود در فراق یار قرار

که در وصال کنون باز بی قرار بود

کنون که خلق همه در کنار دارد یار

[...]

امیر معزی

اگر چه خرمی عالم از بهار بود

همیشه خرمی من ز روی یار بود

چو من به‌ خوبی و آرایش رُخش نگرم

چه جای خوبی آرایش بهار بود

سرشک ابر اگر افزون بود به‌ وقت بهار

[...]

اثیر اخسیکتی

تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود

به عهد تو علم فتنه آشکار بود

تو یک کنار و دو بوسه ز دل برون کن و بس

خرد بقاعده خود در میان کار بود

به نیم جرعه دلم را خراب کرد غمت

[...]

مولانا

چو عشق را هوس بوسه و کنار بود

که را قرار بود جان که را قرار بود

شکارگاه بخندد چو شه شکار رود

ولی چه گویی آن دم که شه شکار بود

هزار ساغر می‌نشکند خمار مرا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
صائب تبریزی

دلی که آب شد از عشق برقرار بود

که گل گلاب چو گردید پایدار بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه