کسی که با تو نشد آشنا که را دارد؟
ترا کسی که ندارد چه آشنا دارد؟
فغان که تاج سر من شده است همچو حباب
تعینی که ز دریا مرا جدا دارد
به راستی ز فلک پیش می توان افتاد
ز نیل می گذرد هرکه این عصا دارد
ز خود برون شده را نقش پا نمی باشد
عبث سر از پی ما عقل نارسا دارد
به خون تپیدن من دورباش عشق بس است
ز پیچ و تاب من این گنج اژدها دارد
حضور سایه دیورا خویش هرکس یافت
حذر ز سایه بال و پر هما دارد
سفینه ای که به دریای بیکنار افتاد
چه احتیاج به تدبیر ناخدا دارد؟
ترحم است درین بوستان بر آن طاوس
که چشم بد ز پر و بال در قفا دارد
شده است خواب به مخمل حرام از غیرت
ز نقشهای مرادی که بوریا دارد
ز خوردن دل ما نیست عشق را سیری
که بیشتر ز دهن تیغ اشتها دارد
چرا چو زلف نیفتم به پای او صائب؟
مرا که لذت افتادگی بپا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عاشقانه و فلسفی میپردازد. شاعر از درد و رنج عشق سخن میگوید و احساس تنهایی و بیکسی را به تصویر میکشد. او به رابطهای که در آن آشنا و بیگانه وجود دارد، اشاره میکند و میگوید که اگر کسی کارایی برای نزدیک شدن ندارد، پس چه نیازی به آشنایی واقعی است.
شاعر همچنین به عدم توانایی عقل در درک احساسات عمیق عشق اشاره میکند و میگوید که عشق هرگز سیر نمیشود. او به تصویر عشق به عنوان یک گنج اشاره میکند که با پیچ و تابهای آن همراه است. در نهایت، شاعر از احساس نازکی و آسیبپذیری خود صحبت میکند و به لذتبردن از افتادگی در پای معشوق اشاره میکند. به طور کلی، شعر از عاشقانهها و چالشهای روحی و احساسی در عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: کسی که با تو آشنا نشده، دیگر به چه کسی نزدیک است؟ اگر تو را کسی ندارد، پس چه کسی میتواند با او آشنا باشد؟
هوش مصنوعی: ناله و فریاد من از آن است که به مانند حبابی از دریا جدا شدهام و چیزی که بالای سرم قرار گرفته، باعث تنهایی و فاصله من از اصل وجودم شده است.
هوش مصنوعی: واقعاً میتوان از آسمان به پایین آمد، زیرا هر کسی که این عصا را در دست دارد، از نیل عبور میکند.
هوش مصنوعی: کسی که از خویشتن بیرون رفته، ردپایی از خود به جا نمیگذارد. بنابراین، بیهوده است که عقل ناقص ما به دنبالش باشد.
هوش مصنوعی: عشق دیگر کافی است، من به اندازه کافی رنج میکشم. پیچیدگیهای وجودم مثل گنجی ارزشمند و خطرناک است که چون اژدهاست.
هوش مصنوعی: هر کسی که سایه دیوار خود را مشاهده کند، باید مراقب باشد؛ زیرا او بال و پر پرندهای را دارد که در آسمان پرواز میکند.
هوش مصنوعی: کشتیای که به دریای وسیع و بیپایان افتاده است، به چه تدبیر و مدیریتی از طرف ناخدا نیاز دارد؟
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا، دلسوزی و مهرورزی نسبت به طاووس جلب میکند که بالهایش در پشتش دچار آسیب شده و دچار حسادت و بدیدیدگی است.
هوش مصنوعی: خواب به مخمل به خاطر حساسیت و غیرت از تصویرهای زیبا و خاصی که در قالی وجود دارد، منع شده است.
هوش مصنوعی: دل ما از عشق سیر نمیشود، چرا که عشق بجای اینکه از خوردن سیر شود، بیشتر از درد و رنجی که میکشد، عطش بیشتری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: چرا من مثل زلف به پای او نمیافتم، صائب؟ چون من خودم لذت زمین افتادن را دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
به روز و شب به مراعاتت اقتضا دارد
ز شادی و ز فرح در جهان نمیگنجد
دلی که چون تو دلارام خوش لقا دارد
ز آفتاب تو آن را که پشت گرم شود
[...]
خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک
توئی که چرخ به جاه تو التجا دارد
قضا به هرچه اشارت کنی مطیع شود
قدر به هرچه رضا باشدت رضا دارد
کسیکه پرتو رای تو در ضمیر آرد
[...]
بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد
تن برهنه ما نقش بوریا دارد
بکش ز نطع امل پاکزین عمل عیسی
ز گرد بالش خورشید متکا دارد
به دست راحت اقبال دهر غره مشو
[...]
دل شکسته ما گنجی از وفا دارد
بخر شکسته ما را که سودها دارد
مکن کناره ز عاشق اگرچه درویش است
که پرتو نظرش فیض کیمیا دارد
جفا و خشم تو ما را وفا و مهر افزود
[...]
زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد
هزار عشوه و ناز و کرشمه ها دارد
بنور طلعت خوبش چه دل که حیرانست
بدام زلف چه جانها که مبتلا دارد
جمال بیحد و مهر و وفای بی غایت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.