بی بصیرت چه گل از غیب تواند چیدن؟
پای خوابیده چه در خواب تواند دیدن؟
می توان با نظر بسته جهان را دیدن
عینک دیدن خواب است نظر پوشیدن
مژه از خواب گران چون رگ سنگ است ترا
در ته سنگ چه مقدار توان بالیدن؟
پشت پا زن به دو عالم اگر از مردانی
کار اطفال بود پا به زمین مالیدن
رحم کن بر خود اگر رحم نداری به زمین
توتیا شد قلم پای تو از لغزیدن
مار تا راست نگردد نرود در سوراخ
راست شو تا بتوانی به لحد گنجیدن
خویش را جمع کن از پرده دران ایمن شو
که گل از خار توان چید به دامن چیدن
اوج دولت نه مقامی است که غافل باشند
بر لب بام خطر جهل بود خوابیدن
عمر جاوید به روشن گهران می بخشد
همچو خورشید به دیوار زبان مالیدن
اگر از تیغ شهادت دهنی تر سازی
می توان پشت سر خضر و مسیحا دیدن
کم ازان است ثوابم که به میزان آید
بیش ازان است گناهم که توان سنجیدن
ناله خوب است که بی خواست ز دل برخیزد
چون جرس چند به تحریک زبان نالیدن؟
چند از گردش ناساز فلک، تاب خوری؟
رشته عمر تو کوتاه شد از پیچیدن
گل رعنا عبث از باد خزان می نالد
نه گناهی است دورویی که توان بخشیدن
سالکان را خبر از حالت مجذوبان نیست
این نه وردی است که ناخوانده توان فهمیدن
می شوی محرم آن دلبر یکتا صائب
گر توانی نظر از هر دو جهان پوشیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مشکلات ناشی از عدم بصیرت و بیخبری از حقیقت دنیای اطراف میپردازد. شاعر تاکید میکند که فرد بیبصیرت نمیتواند به درستی از امکانات و زیباییهای زندگی بهره ببرد و فقط از روی خواب و خیال زندگی میکند. او به اهمیت آگاهی و شناخت از خود و جهان اشاره میکند و میگوید که هر کس باید از خواب غفلت بیدار شود تا بتواند به درک درست و واقعی برسد. شاعر به روابط موجود در زندگی و ارتباط آن با انتخابهای فردی اشاره میکند و از مخاطب میخواهد که به خود رحم کند و از لغزشهای زندگی بیاموزد. در نهایت، او تاکید میکند که برای رسیدن به گنجینههای معنوی و حقیقت، باید از دو جنبه گوشهچشمی به دنیای واقعی و دنیای معنوی داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که دانش و درک لازم را ندارد، چگونه میتواند از چیزهای پنهان و دور دیدن کند؟ و کسی که در حالت خواب به سر میبرد، چگونه میتواند خوابهای فراتر از خوابش را تجربه کند؟
هوش مصنوعی: با چشم بسته هم میتوان به جهان نگریست، زیرا مانند عینکی که خواب را میبیند، دیدن با فکر و ذهن نیز ممکن است.
هوش مصنوعی: مژهای که در خواب عمیق است، مانند رگ سنگی سخت و محکم است. حالا تو در ته این سنگ چقدر میتوانی رشد کنی و شکوفا شوی؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از مردان واقعی در این دنیا وجود داشت، میتوانست با قدرت و ارادهاش به هر دو جهان تاثیر بگذارد، اما در واقع فقط به کارهای پیش پا افتاده و بیاهمیت مشغول است.
هوش مصنوعی: به خود رحم کن اگر به زمین رحم نمیکنی، چرا که قلم تو به خاطر لغزشهایت دچار مشکل شده است.
هوش مصنوعی: برای اینکه به مقصدی درست و صحیح برسیم، باید ابتدا خود را به شرایط و واقعیتهای موجود سازگار کنیم. وقتی هنوز در وضعیت نادرستی هستیم، نمیتوانیم به جایی دست یابیم. بنابراین، تغییر و اصلاح ضروری است تا بتوانیم در فضای مناسب قرار بگیریم و به اهداف خود برسیم.
هوش مصنوعی: به درون خودت نگاه کن و خود را سامان بده، تا از خطرات و موانع دور بمانی. چون میتوانی زیباییها را از دل سختیها و مشکلات استخراج کنی و به دست آوری.
هوش مصنوعی: اوج خوشبختی و موفقیت به معنای بیخبری و غفلت نیست، زیرا در چنین شرایطی، خوابیدن بر لبهی خطر جهل میتواند به عواقب ناگواری منجر شود.
هوش مصنوعی: عمر طولانی و با ارزش را به افرادی با ویژگیهای روشن و پاک میدهد، درست مانند اینکه خورشید نور خود را به دیواری میتاباند.
هوش مصنوعی: اگر از خطر شهادت و مرگ نترسی، میتوانی در کنار شخصیتهای بزرگ و پاک، مانند خضر و مسیح، قرار بگیری و آنها را ببینی.
هوش مصنوعی: ثواب اعمال من به اندازهای نیست که بتوان آن را سنجید، ولی گناهان من به قدری زیاد و بزرگ است که نمیتوان آنها را اندازهگیری کرد.
هوش مصنوعی: گریه و نالهای که از دل برمیخیزد، نیکو و دلنشین است، اما نالهای که به اجبار و تنها به خاطر تحریک زبان باشد، ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر میخواهی از بیعدالتیهای زمانه ناراحت باشی؟ عمر تو به سرعت در حال گذر است و از هر پیچ و خم زندگی کاسته میشود.
هوش مصنوعی: گل زیبا بیدلیل از باد پاییزی شکایت میکند. این در حالی است که نه تنها گل گناهی ندارد، بلکه نمیتواند دیگران را ببخشد.
هوش مصنوعی: سالکانی که در مسیر سیر و سلوک هستند، از حالات و احساسات مجذوبان بیخبرند. این مسأله به گونهای نیست که بتوان به راحتی آن را با مطالعه یا شنیدن کلمات درک کرد.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی خود را از هر دو جهان کنار بکشی، در آن صورت به محبوب یکتای خود نزدیک میشوی و با او محرم خواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را گشت سر از غایت برگردیدن
ساکنان را همه سرگشته تواند دیدن
هر کی از ضعف خود اندر رخ مردان نگرد
بر دو چشم کژ او فرض بود خندیدن
هر کی صفرا شودش غالب از شیرینی
[...]
نرسد هیچ کمالی به سخن سنجیدن
که سخن را صله ای نیست به از فهمیدن
می خلد بیشتر از شیون ماتم در دل
سخن آهسته نگفتن، به صدا خندیدن
لب خاموش مرا بر سر حرف آوردن
[...]
غم همسایه خود خور که از آزادگیست
بر سر سایه خود بید صفت لرزیدن
شاه کامی کندت خانه دل زیر و زبر
خانه غنچه خرابست ز یک خندیدن
هرگز از سنگ جفا کم نشود شورش عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.