خبر واده کز این دنیای فانی
به تلخی میروی یا شادمانی
عجب یارا ز اصحاب شمالی
عجب ز اصحاب ایمان و امانی
عجب همراز نفس سگ پرستی
عجب همراه شیر راه دانی
عجب در آخرین بازی شدی مات
عجب بردی اگر بردی تو جانی
بسی کژباز کاندر آخر کار
ببرد از اتفاق آسمانی
بود رویت به قبله اندر آن گور
گر اهل قبله بودی در نهانی
ازیرا گور باشد چون صلایه
پی تحویلهای امتحانی
چو دانه فاسدی را دفن کردی
بروید زو درخت بامعانی
بسی طبل اجل پیشین شنیدی
مگو مرگم درآمد ناگهانی
اگر در عمر آهی برکشیدی
یقین امروز کاندر ظل آنی
وگر با آه راهی نیز رفتی
شهنشاهی و شمع ره روانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.