گنجور

 
مولانا

امسال بلبلان چه خبرها همی‌دهند

یا رب به طوطیان چه شکرها همی‌دهند

در باغ‌ها درآی تو امسال و درنگر

کان شاخه‌های خشک چه برها همی‌دهند

مقراض در میان نه و خلعت همی‌برند

وان را که تاج رفت کمرها همی‌دهند

بی منت کسی همه بر نقره می‌زنند

بی زحمت مصادره زرها همی‌دهند

هر دل که تشنه‌ست به دریا همی‌برند

وان را که گوهرست گهرها همی‌دهند

این تحفه دیده‌اند که عشاق روزگار

تا برشمار موی تو سرها همی‌دهند

این نور دیده‌اند که دیوانگان راه

سودا همی‌خرند و هنرها همی‌دهند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۸۷۷ به خوانش نازنین بازیان
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

از عیب پاک شو که هنرها همی‌دهند

دست از خزف بشو که گهرها همی‌دهند

راضی مشو به قلب که نقد جهان ز توست

بفشان شکوفه را که ثمرها همی‌دهند

در راه او نثار کن این خرده حیات

[...]

جویای تبریزی

کامت چو در شوی به خطرها همی دهند

در بحر غوطه زن که گهرها همی دهند

در فکر روزیانه مخور غم که هر سحر

از آفتاب زر به سپرها همی دهند

جایی که پردهٔ لب اظهار خامشی است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه