تا نافه زلف مجلس آراست
آهوی حواس، دشت پیماست
چشم تو شرابخانه دل
ابروی تو قبله تماشاست
قفل دل زنگ بسته ما
موقوف کلید بال عنقاست
اندیشه رزق، تنگ چشمی است
تا خرمن نه سپهر برجاست
از زیر سایه خیمه چرخ
مجنون مرا هوای صحراست
این دایره های آتشین سیر
سرگشته نقطه سویداست
نقشی به مراد اگر نشیند
بازی نخوری که آن نه از ماست:
کز پرتو دست جامه پیرا
سوزن در کار خویش بیناست
گر روی جهان ز ما بگردد
غم نیست چو روی عشق با ماست
سودای چنین که یاد دارد؟
جان باخته ایم و صرفه با ماست
هر فیض که می رسد به صائب
از روح پر از فتوح ملاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای عشق و دلباختگی میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا، چشمان معشوق را به شرابخانه و ابروی او را به قبله تماشا تشبیه کرده است. او احساسات درونی خود را بیان کرده و از شوق و دلتنگیاش برای معشوق میگوید. شاعر به تنگی معاش و نگرانی از روزگار اشاره میکند، اما در عین حال میگوید که عشق و محبت میتواند انسان را از غم و نگرانیها دور کند. او به این نتیجه میرسد که زندگی باید بر مدار عشق بچرخد و هر فیضی که به انسان میرسد، نتیجه محبت و ارتباط با معشوق است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی زلفهای آراسته در مجلس وجود دارد، دشت پر از حس و حال است و دلها به شوق و حرکت درآمدهاند.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند مکانی است که دل به شوق میآید و ابروی تو به عنوان نقطهی کانونی زیبایی و جذابیت محسوب میشود.
هوش مصنوعی: دل ما مانند قفلی است که زنگ زده و بسته است، و تنها کلید آن به بالای پرندهای افسانهای به نام عنقا وابسته است.
هوش مصنوعی: نگران بودن درباره روزی و معیشت، نشانهی تنگچشمی است، زیرا زندگی همچون آسمانی وسیع است که امکانات فراوانی در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: زیر سایه چادر آسمان مجنون، من longing به فضای بیکران صحرا دارم.
هوش مصنوعی: این دایرههای آتشین نمادهای در حال چرخش و بیقراری هستند که به نقطهای در درون خود اشاره دارند.
هوش مصنوعی: اگر نقشی که دلت میخواهد بر تو بیفتد، اتفاق نیفتد، افسوس نخور؛ زیرا این موضوع به ما مربوط نمیشود.
هوش مصنوعی: از نور و تأثیر دستانی که مشغول دوختن هستند، لباسها و پیراهنها به زیبایی و دقت دیده میشوند.
هوش مصنوعی: اگر دنیا از ما رو برگرداند، جای نگرانی نیست؛ چون عشق در کنار ماست.
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند به چنین آرزویی که در دل دارد فکر کند؟ ما جان خود را دادهایم و در این وضعیت از چیزی نمیگذریم.
هوش مصنوعی: هر نعمتی که به صائب میرسد، ناشی از روح بزرگ و پربار معلمش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
آنجا که جمال دلبر آمد
والله که میان خانه صحراست
وانجا که مراد دل برآمد
[...]
برخیز که موسم تماشاست
بخرام که روز باغ و صحراست
امروز بنقد عیش خوشدار
آن کیست کش اعتماد فرد است
می هست و سماع و آن دگر نیز
[...]
زین چار خلیفه مُلک شد راست
خانه به چهار حد مهیاست
این خاک ز لطف نور برخاست
وانگاه روان شد از چپ و راست
شد جانوری که آشیانش
برتر ز ضمیر و وهم داناست
هر لحظه ز فیض و فضل آن نور
[...]
شوری ز شرابخانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست
تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست
تا جام لبش کدام می داد؟
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.