ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو
دامن گردون پر از در است و مروارید و لعل
میدوانند جانب دریای تو دریای تو
جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده
تا بریزد جمله را در پای تو در پای تو
جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده
میدوانند جانب دریای تو دریای تو
ای خمار عاشقان از بادههای دوشِ تو
وی خراب امروزم از فردای تو فردای تو
من نظر کردم به جانِ سادهی بیرنگِ خویش
زرد دیدم نقشش از صفرای تو صفرای تو
چون نظر کردم نکو من در صفای گوهرت
ماه رخ بنمود از سیمای تو سیمای تو
ماه خواندم من تو را بس جرم دارم زین سخن
مه کی باشد کاو بود همتای تو همتای تو
این چنین گوید خداوند شمس تبریزی بنام
ای همه شهر دلم غوغای تو غوغای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و دلدادگی اشاره دارد و به شدت تحت تأثیر سرسپردگی و اشتیاق عاشقانه است. شاعر به زیباییهای معشوق و تأثیر عمیق او بر زندگی خود اشاره میکند. او و دیگر عاشقان به سوی معشوق میدوند و همه چیز را فدای او میکنند. همچنین، شاعر به درون خود نگاهی میاندازد و به تغییراتی که عشق در روح او ایجاد کرده، میپردازد. در نهایت، او معشوق را با مایههای زیبایی و لطافتی بینظیر توصیف میکند و او را به عنوان محور زندگیاش معرفی میکند.
هوش مصنوعی: ای دنیا، تو باعث آشفتگی من شدهای و想های تو تمام وجودم را در بر گرفته است. خوشی و لذت زندگیام به خاطر توست و شیرینی عمرم را تو تأمین کردهای.
هوش مصنوعی: آسمان پر از درهای باز و جواهراتی چون مروارید و لعل است که به سوی دریای تو میرویم.
هوش مصنوعی: عاشقان چون سیلهای خروشان شدهاند و در تلاشند تا همه احساسات و عشقهای خود را در پای تو به نمایش بگذارند.
هوش مصنوعی: عاشقان با تمام وجود و عشق مانند سیلهای خروشان به سمت تو میروند و همواره در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: ای انسان سرمست و مستیات از نوشیدنیهای شب گذشتهات، حال من که خرابم به خاطر روزی که تو برای من رقم زدی.
هوش مصنوعی: به درون خود نگریستم و دیدم که روح ساده و بیرنگ من تحت تأثیر احساسات و عواطف تو رنگ زردی به خود گرفته است. این رنگ زرد نشاندهنده تأثیر تو بر وجود من است.
هوش مصنوعی: زمانی که به زیبایی و خلوص گوهر تو نگاه کردم، چهره ماه از چهره تو نمایان شد.
هوش مصنوعی: من تو را به زیبایی و روشنایی ماه میخوانم، اما میدانم که با این حرفها جرمی دارم. ماهی که با تو برابری کند، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: خداوند شمس تبریزی چنین میگوید: ای کسی که در دل من هستی، همواره صدای تو و هیجانهای تو در زندگیام طنینانداز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای تماشاگاه جانها صورت زیبای تو
وی کلاهِ فرقِ مردان پای تا به پایِ تو
چرخ گردان در طواف خانهٔ تمکین تو
عقل پیر احسنتگویِ حکمتِ برنای تو
چون خجل کردی دو عالم را پدید آمد ز رشگ
[...]
تا جهان باشد جهان بادا بکام و رأی تو
ملک در فرمان کلک مملکت آرای تو
سرمه چشم بزرگان باد خاک پای تو
وز بزرگان هیچکس ننشیند اندر جای تو
باد در حفظ ملک دین تو و دنیای تو
[...]
راستی گویم به سروی ماند این بالای تو
در عبارت مینیاید چهره زیبای تو
چون تو حاضر میشوی من غایب از خود میشوم
بس که حیران میبماندم وهم در سیمای تو
کاشکی صد چشم از این بی خوابتر بودی مرا
[...]
چون منی را کی رسد روی جهانآرای تو
دولت چشمم بود گردی ز خاک پای تو
روی بنمودی و غوغا در جهان انداختی
تا جهان باشد مبادا ساکن از غوغای تو
روزگارم ز استخوان سر چو انگیزد غبار
[...]
سنبل است آن بناگوش سمنسیمای تو
یا کمند عنبرین یا زلفِ سوسنسای تو
چون تو سرو راستی را چشم کس هرگز ندید
هم تو باشی آنکه کژبین بیندش همتای تو
چشم آن دارم ز بخت خود که روزی بیحجاب
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.