گنجور

 
مولانا

ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو

چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو

دامن گردون پر از در است و مروارید و لعل

می‌دوانند جانب دریای تو دریای تو

جان‌های عاشقان چون سیل‌ها غلطان شده

تا بریزد جمله را در پای تو در پای تو

جان‌های عاشقان چون سیل‌ها غلطان شده

می‌دوانند جانب دریای تو دریای تو

ای خمار عاشقان از باده‌های دوشِ تو

وی خراب امروزم از فردای تو فردای تو

من نظر کردم به جانِ ساده‌ی بی‌رنگِ خویش

زرد دیدم نقشش از صفرای تو صفرای تو

چون نظر کردم نکو من در صفای گوهرت

ماه رخ بنمود از سیمای تو سیمای تو

ماه خواندم من تو را بس جرم دارم زین سخن

مه کی باشد کاو بود همتای تو همتای تو

این چنین گوید خداوند شمس تبریزی بنام

ای همه شهر دلم غوغای تو غوغای تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۲۰۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سنایی

ای تماشاگاه جان‌ها صورت زیبای تو

وی کلاهِ فرقِ مردان پای تا به پایِ تو

چرخ گردان در طواف خانهٔ تمکین تو

عقل پیر احسنت‌گویِ حکمتِ برنای تو

چون خجل کردی دو عالم را پدید آمد ز رشگ

[...]

سوزنی سمرقندی

تا جهان باشد جهان بادا بکام و رأی تو

ملک در فرمان کلک مملکت آرای تو

سرمه چشم بزرگان باد خاک پای تو

وز بزرگان هیچکس ننشیند اندر جای تو

باد در حفظ ملک دین تو و دنیای تو

[...]

سعدی

راستی گویم به سروی ماند این بالای تو

در عبارت می‌نیاید چهره زیبای تو

چون تو حاضر می‌شوی من غایب از خود می‌شوم

بس که حیران می‌بماندم وهم در سیمای تو

کاشکی صد چشم از این بی خوابتر بودی مرا

[...]

همام تبریزی

چون منی را کی رسد روی جهان‌آرای تو

دولت چشمم بود گردی ز خاک پای تو

روی بنمودی و غوغا در جهان انداختی

تا جهان باشد مبادا ساکن از غوغای تو

روزگارم ز استخوان سر چو انگیزد غبار

[...]

ابن یمین

سنبل است آن بنا‌گوش سمن‌سیمای تو

یا کمند عنبرین یا زلفِ سوسن‌سای تو

چون تو سرو راستی را چشم کس هرگز ندید

هم تو باشی آنکه کژبین بیندش همتای تو

چشم آن دارم ز بخت خود که روزی بی‌حجاب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه