مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی
به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی
یکی لحظه قلندر شو قلندر را مسخر شو
سمندر شو سمندر شو در آتش رو به آسانی
در آتش رو در آتش رو در آتشدان ما خوش رو
که آتش با خلیل ما کند رسم گلستانی
نمیدانی که خار ما بود شاهنشه گلها
نمیدانی که کفر ما بود جان مسلمانی
سراندازان سراندازان سراندازی سراندازی
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
خداوندا تو میدانی که صحرا از قفس خوشتر
ولیکن جغد نشکیبد ز گورستان ویرانی
کنون دوران جان آمد که دریا را درآشامد
زهی دوران زهی حلقه زهی دوران سلطانی
خمش چون نیست پوشیده فقیر باده نوشیده
که هست اندر رخش پیدا فر و انوار سبحانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به طرز زیبایی از عشق و جان فشانی در راه محبوب سخن میگوید. شاعر به دلبر پنهان اشاره میکند که در دلش عشقش را فریاد میزند و از او میخواهد که جانش را بدهد. او به جستجوی حالتی روحانی و آزاد اشاره میکند و از دوری و سختیها میگوید. در نهایت، شاعر به راز و رمزهای عشق و مسلمانی میپردازد و بیان میکند که رسیدن به حقیقت و جمع آوری نور الهی، ارزشمندتر از همه چیز است.
هوش مصنوعی: دلبر پنهانم به من میگوید که بهطور مخفی به من جان بده، اما نمیداند که جان دادن اینقدر دشوار است.
هوش مصنوعی: در یک لحظه به حالت خلسه و اوج روحانی برس، به حالت عاشقانه و دیوانگی وار درآی. به مانند سمندر که به راحتی به آتش میرود، تو نیز به سادگی به چالشها و سختیها بروید.
هوش مصنوعی: در آتش برو، زیرا در آتش ما زیبایی وجود دارد؛ چرا که آتش با خلیل (ابراهیم) ما، تبدیل به گلستان میشود.
هوش مصنوعی: تو از این مسئله بیخبر هستی که ما در واقع سختیها و مشکلاتی هستیم که بر سر راه زیباییها قرار دارد، همچنین نمیدانی که اعتقادات ما چه ارزشی برای روح یک مسلمان دارد.
هوش مصنوعی: افراد پرقدرت و سرآمد در جامعه، کسانی هستند که به اصول اسلامی پایبندند و به ارزشهای مسلمانان اهمیت میدهند.
هوش مصنوعی: خدایی، تو میدانی که زندگی در گشایش و آزادی بهتر از اسیری در محدودیت است، اما جغدی که در گورستان زندگی میکند، به راحتی نمیتواند از آنجا دور شود.
هوش مصنوعی: الان زمان مناسب رسید که جان انسان به بیکرانگی و عظمت دریا بپیوندد. چه دوران شگفتانگیزی است و چه دایرهای زیبا که نشاندهندهی سلطنت و عظمت آن است.
هوش مصنوعی: چون سر خمیده او پنهان نیست، فقیری که نوشیدنی را چشیده، زیبایی و درخشندگی الهی در چهرهاش آشکار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.