درین چمن سرسبز آن برهنه پا دارد
که چار موسم چون سرو یک قبا دارد
حریص را نکند نعمت دو عالم سیر
همیشه آتش سوزنده اشتها دارد
نمی توان به تردد عنان رزق گرفت
ز آب و دانه چه در دست آسیا دارد؟
چو مور بال برون آورد ز دانه رزق
توکلی که مرا پای در حنا دارد
وجود عاشق اگر چشم آفرینش نیست
همیشه گوشه بیماریی چرا دارد؟
شکست ناخن تدبیر بر تو دشوارست
وگرنه هر گرهی صد گرهگشا دارد
دهند جای به پهلوی خودفروشانش
به روز حشر شهیدی که خونبها دارد
ازان زمان که به خون جگر فرو رفتم
به هر چه می نگرم رنگ آشنا دارد
هزار حیف که در دودمان عشق نماند
کسی که خانه زنجیر را بپا دارد!
مبر شکایت روزی به آستان کریم
که مسجد از همه جا بیشتر گدا دارد
مدار از گل خورشید دیده، چشم حجاب
ز چشم آب سفر کرده کی حیا دارد؟
غبار سرمه چشم است پاک بینان را
نمک به دیده من رنگ توتیا دارد
کجاست عالم تجرید، تا برون آیم
ازین خرابه که یک بام و صد هوا دارد
شکفته باش که پامال حادثات شود
کسی که چین به جبین همچو بوریا دارد
حضور خاطر اگر در نماز شرط شده است
عبادت همه روی زمین قضا دارد
نفس شمرده زدن سیل را عنان زدن است
خوش آن که راه به این چشمه بقا دارد
ز بس ز نقش تعلق رمیده ام صائب
به مسجدی ننهم پا که بوریا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به طبیعت، عشق، و مشکلات انسانی اشاره میکند. او از زیباییهای چمن و درختان سخن میگوید و به دائمی بودن خواستههای انسانی و اشتهاهای درونی اشاره میکند. در ادامه، به ناکامی در کنترل روزی و تلاشهای بیهوده انسان در برابر تقدیر میپردازد. عشق و دردهای روحی به نوعی با هم در آمیختهاند و شاعر بر بیاثری برخی تدبیرها تأکید میکند.
سخن از تحمل مصائب و ناله در برابر خداوند نیز مطرح است و لزوم داشتن روحیه مثبت در مقابل مشکلات زندگی یادآوری میشود. همچنین، او از تلاش برای رسیدن به فهم عمیقتر و رهایی از قید و بندها صحبت میکند. در نهایت، شوق به جاودانگی و عشق به خداوند در این اشعار مشهود است، که برخلاف تمام ناملایمات، انسان را به ادامه مسیر و تلاش برای عبور از محدودیتها ترغیب میکند.
هوش مصنوعی: در این باغ سرسبز، موجودی حضور دارد که بدون هیچ پوششی، در تمام چهار فصل به زیبایی و وقار مانند سرو ایستاده است.
هوش مصنوعی: آدم حریص هیچگاه از نعمتهای این دنیا سیر نمیشود و همیشه مانند آتش، اشتهای سیریناپذیر دارد.
هوش مصنوعی: نمیتوانیم به سفر کردن و حرکت زندگیمان نیرویی از روزی و تأمین معیشت بگیریم، چون این موارد در دستان آسیاب و تقدیر قرار دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که مور از زمین دانهای برداشت و بالهایش را گشود، نشاندهندهای از امید و اعتماد به روزی است که به من کمک میکند تا در مشکلات پیش نروم.
هوش مصنوعی: وجود عاشق اگر به عنوان یک مخلوق چشمگیر و بینظیر نیست، پس چرا همیشه در گوشهای از زخمها و آلام روحی خود نشسته است؟
هوش مصنوعی: تنها شکستن ناخن تدبیر در برابر تو دشوار است؛ زیرا هر مشکلی حتماً راه حلی دارد که میتواند آن را باز کند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، به افرادی که به خودفروشی مشغول بودند، جایگاه داده میشود. این افرادی که خون یک شهید را به دوش دارند، باید پاسخگو باشند.
هوش مصنوعی: از زمانی که دلم به درد و رنج آغشته شده، هر چیزی که میبینم، برایم حس آشنایی و نزدیکی دارد.
هوش مصنوعی: متأسفانه در میان عاشقان هیچکس باقی نمانده است که بتواند نسبت به عشق و احساساتش وفادار بماند و زنجیرهای متعلقات و وابستگیهای آن را حفظ کند.
هوش مصنوعی: به جای اینکه درخواستی از کسی که مهربان است داشته باشی، بهتر است در مکان مقدس مثل مسجد که پر از بینواهاست، شکایت کنی و به نیازمندان توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر به زیباییهای دنیا و نور خورشید بنگریم، متوجه میشویم که چشمها به نوعی حجاب و مانع از دیدن حقیقت هستند. آیا این چشمها که از جمال حق سفر کردهاند، هنوز هم میتوانند حیا را درک کنند؟
هوش مصنوعی: دیدههای پاک و پاکیزه نمیتوانند غبار و کدری را ببینند، اما برای من که از دنیا غافل نیستم، زیبا و جذاب به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کجاست آن دنیای خالص و بدون قید و بند، تا از این ویرانه بیرون بیایم که همزمان یک سقف دارد و چندین وضعیت متفاوت؟
هوش مصنوعی: شاد و خرم باش، زیرا کسی که بر روی جبینش چین و چروک دارد، در زندگی ممکن است با حوادث و مشکلات زیادی روبهرو شود.
هوش مصنوعی: اگر در نماز، توجه قلبی و حضور ذهن شرط باشد، پس تمام عبادتهای انجام شده روی زمین به نوعی بیاثر خواهد بود.
هوش مصنوعی: آنگونه که در این بیت اشاره شده، اگر کسی بتواند با دقت و آرامش بر روی حوادث و تغییرات زندگی تمرکز کند، در واقع به کنترل اوضاع و عبور از سختیها میپردازد. همچنین، افرادی که به منابع پایداری دسترسی دارند و میتوانند از آنها بهرهمند شوند، در این مسیر موفقتر خواهند بود.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه از وابستگیهای دنیوی دور شدهام، صائب، به مسجدی که تنها قالیچهای دارد پا نخواهم گذاشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
به روز و شب به مراعاتت اقتضا دارد
ز شادی و ز فرح در جهان نمیگنجد
دلی که چون تو دلارام خوش لقا دارد
ز آفتاب تو آن را که پشت گرم شود
[...]
خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک
توئی که چرخ به جاه تو التجا دارد
قضا به هرچه اشارت کنی مطیع شود
قدر به هرچه رضا باشدت رضا دارد
کسیکه پرتو رای تو در ضمیر آرد
[...]
بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد
تن برهنه ما نقش بوریا دارد
بکش ز نطع امل پاکزین عمل عیسی
ز گرد بالش خورشید متکا دارد
به دست راحت اقبال دهر غره مشو
[...]
دل شکسته ما گنجی از وفا دارد
بخر شکسته ما را که سودها دارد
مکن کناره ز عاشق اگرچه درویش است
که پرتو نظرش فیض کیمیا دارد
جفا و خشم تو ما را وفا و مهر افزود
[...]
زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد
هزار عشوه و ناز و کرشمه ها دارد
بنور طلعت خوبش چه دل که حیرانست
بدام زلف چه جانها که مبتلا دارد
جمال بیحد و مهر و وفای بی غایت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.