مطربِ عاشقان بجنبان تار
بزن آتش به مؤمن و کفار
مصلحت نیست عشق را خمشی
پرده از روی مصلحت بردار
تا بنگریست طفل گهواره
کی دهد شیر مادر غمخوار
هر چه غیرِ خیالِ معشوقست
خارِ عشقست اگر بود گلزار
مطربا چون رسی به شرح دلم
پای در خون نهادهای هش دار
پای آهسته نِه که تا نجهد
چکهای خونِ دل به هر دیوار
مطربا زخمهای دل میبین
تا ندانند خویشتن خوشدار
مطربا نام بر ز معشوقی
کز دلِ ما ببرد صبر و قرار
من چه گفتم کجا بماند دلی
گر دلم کوه بود رفت از کار
نام او گوی و نام من کم کن
تا لقب گویمت نکوگفتار
چون ز رفتار او سخن گویم
دل کجا میرود زهی رفتار
شمس تبریز عیسی عهدی
هست در عهد تو چنین بیمار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و شور و هیجان آن اشاره دارد. شاعر از مطرب میخواهد که با نواختن ساز، دل عاشقان را به حرکت درآورد و آتش عشق را در وجود مؤمنان و بیمؤمنان روشن کند. او میگوید که عشق نباید کم رنگ شود و لازم است پردههای مصلحت کنار برود تا به عشق واقعی نگریسته شود. شاعر به تصویر کودکانهای اشاره میکند که شیر مادر را میخواهد و نشان میدهد که عشق، جز خیال معشوق، چیزی دیگری نیست و هر چه غیر از آن، بیاهمیت است. او از مطرب میخواهد که زخمهای دلش را بیان کند و نام معشوق را به یاد آورد تا دلی که به خاطر عشق آشفته شده، آرامشی بیابد. در پایان، شاعر نام شمس تبریز را به عنوان معشوق خود میبرد و او را به عنوان منبع درد و شوق خود معرفی میکند. این شعر به تلاشی برای درک عشق و تحمیل آن بر دلها میپردازد.
هوش مصنوعی: خوانندهٔ عاشقان، ساز را به حرکت درآور و با نواهایت، عشق و شور را در دل مؤمنان و کافران شعلهور کن.
هوش مصنوعی: عشق به مصلحت و ملاحظهها چندان نمیسازد، بهتر است که موانع را کنار بگذاریم و اجازه دهیم عشق بهطور کامل و آزادانه دیده شود.
هوش مصنوعی: زمانی که کودک به دنیا میآید و در گهواره است، مادرش در تلاش است تا او را از غم و ناراحتی دور کند و شیر به او بدهد. این نشاندهنده محبت و مراقبت مادرانه است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از تصور محبوب باشد، به نوعی در عشق زحمت و دشواری است، حتی اگر در ظاهر شبیه باغ گل باشد.
هوش مصنوعی: ای نوازنده، وقتی به خواستههای دل من میرسی، مراقب باش که پای خود را در خون من نگذاری.
هوش مصنوعی: آهسته قدم بردار تا مبادا قطرهای از دلنگرانیات بر هر دیواری بریزد.
هوش مصنوعی: ای نوازنده، جراحات و دردهای دل را ببین تا دیگران از حال خویش بیخبر باشند و در آرامش زندگی کنند.
هوش مصنوعی: ای مطرب، نام معشوقی را بگو که آرامش و صبر را از دل ما گرفته است.
هوش مصنوعی: من چه بگویم که دلی اگر داشتیم، حالا دیگر هیچ از آن باقی نمانده است؛ حتی اگر دلم مانند کوهی استوار بود، دیگر از درد و غم کاری از آن ساخته نیست.
هوش مصنوعی: نام او را بلند بگو و نام من را کم بگو تا بتو دوستم را خوشزبان بنامم.
هوش مصنوعی: وقتی از منش و رفتار او صحبت میکنم، دلم به کجا میرود! چه رفتار زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: شمس تبریز به مانند عیسی است که در زمان تو دچار بیماری شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر رخش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.