در ره عشق که در هر قدمش صد خطرست
دیده آبله را هر مژه از نیشترست
همچو خورشید به یک چشم ببین عالم را
که سرافراز شدن در گرو این نظرست
تشنه باز آمدن از چشمه حیوان سهل است
از قدح با لب مخمور گذشتن هنرست
رحم بر بال وپر خویش کن ای مرغ حرم
نامه حسرت ما خونی صد بال و پرست
چون صدف کاسه دریوزه به نیسان نبریم
جگر تفته ما تشنه آب گهرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و چالشهای آن میپردازد. شاعر تأکید میکند که در مسیر عشق، هر قدم ممکن است با خطراتی همراه باشد و دیدن حقیقت نیازمند نگاه عمیق است. او همچنین به تشنگی روحی انسان اشاره میکند و بر اهمیت صبر و کوشش در دستیابی به حقیقت و معنویت تأکید دارد. در نهایت، شاعر به نیاز به رحمت و حمایت در فرایند عشق و زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر گامی که برداشته میشود، خطرات زیادی وجود دارد. در این راه، چشمانم همچون چشمهای آبلهدار هستند که هر مژه، مانند نیشتری دردآور است.
هوش مصنوعی: مانند خورشید که با یک نگاهش دنیا را مینگرد، میتوان گفت که عزت و افتخار انسان به این دیدگاه بستگی دارد.
هوش مصنوعی: بازگشت به منبع زندگی و شادابی آسان است، اما عبور از مشکلات و چالشها در حالی که دچار حالتی خوشگذرانی هستی، نشاندهندهٔ هنر و مهارت است.
هوش مصنوعی: ای مرغ حرم، بر بال و پر خود رحم کن، چون حسرت ما، به اندازه صد بال و پر، در دل خونین است.
هوش مصنوعی: مانند صدفی که دریا را در خود نگه میدارد، ما نمیتوانیم در بلندیها احساسات و دردهایمان را ببریم. دل پرآشوب ما تشنه خوشبختی و زیبایی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه شادی است که زو در همه عالم خبرست
وین چه شکرست که زو در همه عالم اثرست
این چه بادست که او را ز نعیم است نسیم
وین چه ابرست که او را ز سعادت مَطَرست
وین چه سورست که پنداری جشنی است بزرگ
[...]
اینهمه لاف مزن گر چه ترا سیم وزراست
که زر وسیم بر اهل خرد مختصرست
دل مبند ار خردی داری بر سیم وزرت
که زروسیم جهان همچو جهان در گذرست
زوبدنیات حسابست بعقبات عقاب
[...]
روز بس خرم و موسم ز همه خوبترست
عید فطرست که عالم همه پر زیب و فرست
باز در مهد شرف کوکبه عید رسید
موکب عشرت و شادی و طرب بر اثرست
شاهد عید که آنرا مه نو می خوانند
[...]
تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش ترست
آدمیدزد زِ زردزد کنون بیشترست
گربزانند که از عقل و خبر میدزدند
خود چه دارند کسی را که ز خود بیخبرست
خود خود را تو چنین کاسد و بیخصم مدان
[...]
مدتی در طلب مال جهان کردم سعی
تا بآخر خبرم شد که ز نفعش ضررست
عوض هر چه بمن داد فلک عمر ستد
نکند فایده فریاد که اینش هدرست
عمر ضایع شده و مال نماندست بجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.