اگر چشم کافر فتد برلقایش
نیاید به لب غیر نام خدایش
شود گریه شمع یاقوت احمر
به بزمی که افروزد از می لقایش
زمین گیر سازد تماشاییان را
چو در جلوه آید قد دلربایش
ز اندیشه آن تن نازپرور
چو فانوس دور استد از تن قبایش
ز عیسی چه بگشاید آن خسته ای را
که بیماری چشم باشد دوایش
برآرد سراز جیب دریای گوهر
دهد چون حباب آن که سر درهوایش
چو آسودگی خواهی ازآسمانی
که بی آب، گردان بود آسیایش
چنان کز کمان تیر صائب گریزد
ز خود می گریزد چنان آشنایش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و قدرت الهی اشاره میکند. اگر چشمان انسان ناپاک بر زیبایی کسی بیفتد، تنها نام خداوند بر لبان او جاری خواهد شد. اشک شمع به رنگ یاقوت در میهمانی که از شراب الهی افروخته شده، نمایان میشود و حضور دلربا سبب غرق شدن تماشاگران در شگفتی خواهد شد. زیبایی و نازکی آن وجود، مانند فانوسی دور از تنش به نظر میرسد. شاعر به این نکته اشاره میکند که مانند عیسی، هیچ کس نمیتواند درد چشم را درمان کند و در نهایت، در جستجوی آرامش از آسمانی بی آب میگریزد، مشابه تیر که از کمان فرار میکند. این تصویرسازی نمادین نشاندهنده مفهوم فرار از خود و جستجوی کمال و آرامش در خداوند است.
هوش مصنوعی: اگر چشمان کافر به زیبایی او بیفتد، هیچ نامی جز نام خدا روی لب او نمیآید.
هوش مصنوعی: در جشنی که با شوق و نشاط برپا شده، شمعی به رنگ یاقوت قرمز به خاطر زیبایی و جذابیتش، اشک میریزد.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و جلوه دلربای او در مقابل دیگران ظاهر میشود، آنها را به شدت مجذوب و متحیر میکند.
هوش مصنوعی: فکر و خیال آن فرد نازکدل مانند نوری است که از دور به نظر میرسد و از جسم او فاصله دارد.
هوش مصنوعی: چطور میتواند درد و رنج یک فرد بینا را که مشکل بینایی دارد، درمان کند، اگر به عیسی (که به عنوان نماد شفا و معجزه شناخته میشود) مراجعه کند؟
هوش مصنوعی: از جیب دریا گنجهای ارزشمندی بیرون میآید، مانند حبابی که به سطح آب میآید و در دنیای خود پنهان است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش و آسایش هستی، از آسمانی که بدون آب است، دوری کن؛ زیرا آنجا آرامش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: آنچنان که تیر از کمان میگریزد، او نیز از خود میگریزد، انگار که با آشنایش فرار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش
چو تشنه تو باشد که باشد سقایش
چو بیمار گردد به بازار گردد
دکان تو جوید لب قندخایش
تویی باغ و گلشن تویی روز روشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.